اعتماد به نفس چیست و چگونه اعتماد به نفس داشته باشیم؟

اعتماد به نفس مانند آرامش، همدلی و تشویق، یکی از ویژگی‌های بسیار با ارزش و زیرکانه است. اگر تلاش ما به کسب اعتماد بنفس معطوف باشد، به شکست محکوم هستیم. به‌محض اینکه با اعتماد به نفس بالا عمل کنیم، گویی قبلاً به داشتن آن تظاهر کرده‌ایم. وقتی به کسی بگوییم: «با اعتماد به نفس بالا کارهایت را انجام بده»، مانند این است که بگویید: «باید قدبلندتر باشی»؛ این خواسته‌ خیلی خوبی است، اما چگونه باید مطرح شود؟ و چگونه اعتماد به نفس داشته باشیم؟

پاسخ به این سؤال نیازمند رویکرد جدیدی نسبت به تعریف اعتماد به نفس چیست است؛ رویکردی که از این ذهنیت فراتر باشد: «آن‌قدر وانمود کن تا به واقعیت تبدیل شود» و به سمت چیزی قابل‌اعتمادتر، اساسی‌تر و جامع‌تر حرکت کند.

ابتدا باید به درستی متوجه شویم که اعتماد به نفس چیست تا بتوانیم به نحوه عملکرد آن پی ببریم و بدانیم که چگونه اعتماد به نفس داشته باشیم و چنانچه از بین رفت، چگونه آن را احیا کنیم. مهم‌تر از آن، باید رویکرد اعتماد بنفس را نه به‌عنوان کیفیتی ثابت، بلکه به‌عنوان فرایندی پویا بشناسیم که در طول زندگی با آن درگیر و در ارتباط هستیم.

داشتن  اعتماد به نفس به چه معناست؟

شاید متوجه مفهوم سوال اعتماد به نفس چیست در کتاب‌ها نشده باشید، اما زمانی که با آن مواجه می‌شوید آن را تشخیص می‌دهید. ازآنجاکه هم اعتماد بنفس و هم احساس پیرامون آن را حس می‌کنید، آن را می‌شناسید و تشخیص می‌دهید. این یکی از دلایلی است که مفهوم سوال اعتماد به نفس چیست را دشوار می‌سازد. درواقع، اعتمادبه‌نفس تجربه‌ای هم برای ما و هم دیگران است.

اغلب ما زمانی که اعتمادبه‌نفس را احساس نمی‌کنیم، متوجه نبودش می‌شویم. در حضور شخصی که اعتمادبه‌نفس ندارد یا حتی فراتر از آن، شخصی که وانمود می‌کند اعتماد بنفس دارد، نه‌تنها کمبود اعتمادبه‌نفس او را حس می‌کنیم، بلکه متوجه تلاش‌های مذبوحانه او برای جبران این کمبود می‌شویم. وقتی در کنار فردی هستیم که اعتماد بنفس ندارد، ما نیز اعتمادبه‌نفس خود را از دست می‌دهیم و برای برقراری ارتباط تقلا می‌کنیم. سپس از روش دیگری استفاده می‌کنیم و درنتیجه احساس ناراحتی و ناامنی می‌کنیم؛ چیزی که اگر به آن فکر کنید، متوجه شگفت‌انگیز بودنش خواهید شد. اعتمادبه‌نفس و کمبود آن یکی از ویژگی‌های نادری است که مسری و واگیردار است.

اعتمادبه‌نفس واقعی داشته باشید و آن را به دیگران نیز اعطا کنید. کمبود اعتمادبه‌نفس خود را بروز دهید و این کمبود را در دیگران نیز به وجود آورید. اگر تابه‌حال با فردی غریبه که اعتمادبه‌نفس دارد در یک مهمانی وقت گذرانده باشید، یا تلاش کرده باشید در یک مصاحبه شغلی با مدیری ارتباط برقرار کنید که اعتمادبه‌نفس ندارد، تفاوت این دو ویژگی را کاملاً احساس کرده‌اید.

در مبحث اعتماد به نفس چیست باید گفت که خصوصیتی است که می‌تواند تحت تأثیر قرار بگیرد، طبق برنامه قبلی باشد یا جعل شود. نداشتن اعتمادبه‌نفس می‌تواند پشت اعتماد به نفس کاذب پنهان شود. این ویژگی را می‌توانید در سیاست‌مداران و مدیرعاملان مشکل‌دار، شخصی که با فرد محبوبش درگیر است یا کسی که در اولین قرار عصبی است، ببینید. اگر فقط صحبت کنیم، عمل کنیم یا به دنبال راهی مسلم و قطعی باشیم، اعتمادبه‌نفس می‌تواند هک شود، به‌دست آورده شود و یا آموخته شود.

اعتمادبه‌نفس جز در مواردی که در مقابل مبارزه، انتقاد یا شکست از بین می‌رود، می‌تواند کاملاً قوی به نظر برسد. در این زمان‌ها اعتمادبه‌نفس چیزی بیش از احساسات زودگذر، باوری گذرا به قدرت درون خود و مهلتی موقت بین دوره‌های شک به خود نیست. پس اعتماد به نفس چیست ؟

پاسخ خوب برای سوال اعتماد به نفس چیست این است که حس اتکابه‌نفس بر اساس تجربه‌ای است که از منظر توانایی، چشم‌انداز و کفایت خودمان قابل‌اعتماد باشد.

اعتمادبه‌نفس ارتباطی پایدار و ثابت با این حقیقت است که ما می‌توانیم کاری را که می‌خواهیم انجام دهیم، همان‌گونه که می‌خواهیم احساس کنیم و در جهان کسی باشیم که می‌خواهیم. درواقع، این همان حس کفایت است که نسبت به خود داریم. این حس که ما دچار کمبود احساس اساسی نیستیم که مانع از هدایت جهان در مسیری سلامت، مثبت و مولد شود.

البته همه این‌ها خصوصیاتی است که آرزو می‌کنیم داشته باشیم. اعتماد‌به‌نفس بخش جدایی‌ناپذیر روان‌شناسی انسان است. با اعتماد به نفس بالا احساس می‌کنیم مشغول و هدفمند هستم. بدون اعتمادبنفس احساس بی‌ادبی، ترس و نگرانی داریم.

همه ما آگاه هستیم که اعتماد به نفس چیست و چقدر اهمبت دارد. شاید به‌طور نسبی افرادی را بشناسید که اعتمادبه‌نفس ندارند، اما می‌توانند زندگی‌شان را به سمت جلو هدایت ‌کنند. ممکن است اعتقاد داشته باشید که اعتمادبه‌نفس در کیفیت کار، رابطه و شخصیت شما به‌طورکلی امری ثانویه است.

ازآنجاکه اعتمادبه‌نفس می‌تواند تحت تأثیر قرار بگیرد، ارثی باشد یا در لحظه به وجود آید، حتی شاید در این مورد نیز تردید داشته باشید که اعتمادبه‌نفس خصوصیتی نیست که قابل‌اتکا باشد؛ بنابراین، ارزش سؤال کردن را دارد.

اهمیت داشتن اعتماد به نفس چیست؟

درواقع اهمیت داشتن اعتماد به نفس چیست می‌تواند بهترین سوال باشد. بااین‌حال ممکن است برای کسانی که از قبل علاقه‌مند بودند که در این زمینه کار کنند، به‌وضوح دردناک باشد. به چهار دلیل اصلی اعتمادبه‌نفس مهم است:

۱٫ اهمیت اعتماد به نفس چیست ؟ تقویت‌کننده کیفیت و موفقیت است

برخلاف نظر بسیاری از متخصصان خودیاری، اعتمادبه‌نفس بیانگر کیفیت عمیق و شخصیت نیست. نباید به‌خودی‌خود پایان یابد. هرگز کارهای سخت قدیمی را جبران نمی‌کند. افرادی که اعتمادبه‌نفس ندارند باید در برخی موارد به خودشان، کارشان و هویتشان اعتماد کنند. اگر اعتماد به ‌نفس کاذب باشد، اغلب دیر یا زود از هم می‌پاشد.

اعتمادبه‌نفس واقعی بخشی ضروری از شخصیت و کار ما است. درواقع، اعتمادبه‌نفس همان لایه‌ای است که برای هر کاری از آن استفاده می‌کنیم و در معرض دید دیگران قرار می‌دهیم. نقش اعتمادبه‌نفس برای کارها، مانند نقش سوخت برای آتش است. آتش ما باید به‌خوبی عمل کند. چنانچه کاری که انجام می‌دهیم بدون اعتمادبه‌نفس باشد، آتش بدون گرمازایی فقط بزرگ‌تر می‌شود. به افراد موفق بنگرید، از جی.زد تا آیپد، از Honey Nut Cheerios تا تسلا، از مایکل جردن تا والمارت، تا بتوانید جواب سوال اعتماد به نفس چیست را در هستة آن بیابید.

جالب اینجاست که بسیاری از مجریان خبره در برابر این دیدگاه مقاومت می‌کنند. آن‌ها اعتقاد دارند اگر کارشان قوی، مهارتشان کافی، یا شخصیتشان دوست‌داشتنی باشد، به اعتمادبه‌نفس نیاز ندارند و قدرتشان به‌جای آن‌ها صحبت خواهد کرد. در حالی که این دیدگاه صحیح است، اما سؤال این است که منظور آن‌ها از خوب دقیقاً چیست؟

برخی از افراد بااستعداد در جهان اهمیت داشتن اعتماد به نفس بالا را رد می‌کنند. طبق تجربه من بر اساس صدها مصاحبه با مجریان موفق و سال‌ها تجربه مربیگری برای مراجعان شرکت‌ها و ارتش، استعدادشان آن‌ها را بسیار شکاک می‌سازد. برای آن‌ها این سؤال مطرح است که کاری که می‌کنند، اگر به چیزی مبهم مانند اعتمادبه‌نفس وابسته باشد تا چه میزان می‌تواند مؤثر باشد؟ اگر موفقیتشان درنهایت به شخصیتشان وابسته باشد، احساس آن‌ها نسبت به استعدادشان چه خواهد بود؟

این سؤالی نگران‌کننده برای همه کسانی است که برای این آموزش دیده‌اند که مهارت‌ها و عملکردشان بالاتر از دیگران باشد.

اما این‌گونه نیست که این افراد اصلاً اعتمادبه‌نفس نداشته باشند. اعتمادبه‌نفس زمینه‌ای، نوعی از اعتمادبه‌نفس است که افراد در زمینه تخصص خود مانند رمزگذاری، نوشتن، تجزیه‌وتحلیل آماری، توسعه تجارت و جلسات تیمی، از آن برخوردارند. آن‌ها این نوع از اعتمادبه‌نفس را به حد کمال دارند که نوعی انتقادی از اعتمادبه‌نفس است که در اثر زمان تخصص و تخصیص به‌دست می‌آید.

این افراد خارج از زمینه‌ای که آموزش دیده‌اند، شخصیت متزلزلی دارند. اعتمادبه‌نفس آن‌ها از نوع تعمیم‌یافته نیست که بتوانند هر کاری را برانگیزند که درباره خود و یا کارشان انجام می‌دهند، یا شیوه‌ای را برانگیزند که خروجی کار خود را ارائه می‌دهند، یا روش برقراری ارتباط با شرکا و همکاران و یا شیوه‌ای را برانگیزند که به پیشرفت شغلی آن‌ها منجر شود.

کمبود اعتمادبه‌نفس تعمیم‌یافته آن‌ها را در محیطی که احساس اعتماد می‌کنند، دو برابر بیشتر به سمت سقوط هدایت می‌کند. درنتیجه در حباب‌های اعتمادبه‌نفس خود باقی‌ می‌مانند و تنها بر انبارها، وظایف و نقش‌هایی تمرکز می‌کنند که در آن احساس شایستگی بیشتری دارند. به همین دلیل آن‌ها مهارت و موقعیت‌های جدیدی را بر عهده نمی‌گیرند که کمبود اعتمادبه‌نفس تعمیم‌یافته‌شان را افشا کند.

نیت، یک معمار شبکه بسیار بااستعداد در یک شرکت امنیتی ابری، به‌تازگی در برنامه آموزش زندگی شرکت کرد. او پس از سال‌ها کار استثنایی با اندکی شناخت و بدون تبلیغات گسترده، درنهایت به این نتیجه رسید که زمان آن فرارسیده است که به‌دنبال کمک بیشتر باشد.

هنگامی که دوره‌های ایجاد روابط، خودکاوی و تمرین‌های عملی را می‌گذراند، علت ترسش از این فرایند را برای من توضیح داد. به‌طور ناخودآگاه می‌دانست که اعتمادبه‌نفس عمومی او بسیار ضعیف است و برای اینکه نقایص شخصی خود را بپوشاند، تلاش می‌کرد در نقش فنی خود بهتر عمل کند.

این تحول ارزشش را داشت. او وقتی وارد برنامه شد، آرام، خودنما و عموماً اجتناب‌گرا بود که در رشته مهندسی استعداد داشت. هنگام ترک برنامه به شخصیتی پرهیجان، گروه‌جو و کنجکاو با اشتیاقی غیرقابل‌شرح برای رشته‌اش بدل شده بود.

چند ماه بعد، ایمیلی از نیت دریافت کردیم که در آن درباره تحولات اخیر زندگی‌اش توضیح داده بود. بعد از ۶ هفته بازگشت به کار، مدیران او متوجه شدند که در جلسات گروهی به‌شدت فعال شده است و پاسخ‌های بسیار مناسبی در گروه ارائه می‌دهد.

او در گذشته نیز فردی بسیار بااستعداد بود، اما ناگهان مدیران به مشارکت‌های او توجه کردند که بی‌شک به‌خاطر شیوه‌ای بود که باید ارائه می‌داد. پس از آن همکاران او نیز متوجه این تغییر شدند. این تغییر نه‌فقط در نقش فنی و حرفه‌ای او بود، بلکه در سبک شخصیت، هیجان و دسترسی او نیز مشاهده شد.

نیت به مدیر گروه تیمی ارتقا یافته بود. این مسئله نه‌تنها به امنیت شغلی او کمک کرد، بلکه باعث شد از طرف شرکت‌های رقیب نیز دو شغل دیگر به او پیشنهاد شود.

به طرز معجزه‌آسا و جادویی زندگی حرفه‌ای نیت کاملاً عوض شد؛ اما این جادو نبود. تنها دو ماه قبل، او در محصولاتی غرق بود که ارائه می‌داد و تمرکزش تنها بر آن بود. او با تمرکز بر خودش به‌جای کار، موقعیت‌های هیجان‌انگیزی را ایجاد کرد که می‌خواست. او با تقویت اعتماد به نفس خود، استعداد و کار عالی خود را تقویت کرد.

داستان‌هایی مانند نیت یادآور این است که اعتمادبه‌نفس می‌تواند آگاهانه پرورش داده شود. مهم‌تر از آن، تحقیقاتی صورت گرفته که ثابت می‌کنند که تقویت اعتماد ‌به نفس بسیار اهمیت دارد و چنانچه با کار سخت و مفهوم‌های پرمعنی پیوند برقرار کند، اهمیت بیشتری می‌یابد.

چه دوست داشته باشیم، چه نداشته باشیم، کیفیت کار ما هرگز به‌تنهایی ما را به جایی که می‌خواهیم، نمی‌رساند؛ اما زمانی که کیفیت با اعتمادبه‌نفس واقعی پیوند برقرار کند، کار ما گنجایش تازه‌ای می‌یابد و در مسیری قدرتمندتر در میان مردم طنین‌انداز می‌شود.

۲٫ اهمیت اعتماد به نفس چیست؟

همان‌طور که متوجه شدید، موفقیت در زندگی حرفه‌ای به ماهیت کار و چگونگی انجام آن بستگی دارد. آنچه ما انجام می‌دهیم (ماهیت کار) مهارت فنی و چگونگی آنچه انجام می‌دهیم عملکرد اعتمادبه‌نفس است.

یکی از مهم‌ترین جنبه‌ها، چگونگی درجه نفوذ و کیفیت رهبری‌مان است. تأثیری که ما بر خروجی کار خود داریم، کنترلی که بر سازمانمان اعمال می‌کنیم و تأثیری که بر شرکای خویش داریم، همه نیازمند اعتماد به ‌نفس بالا و واقعی است. مهارت مبتنی بر اعتمادبه‌نفس همان نکته‌ای است که تکنیسین‌ها را از مدیران، کارمندان را از رهبران و صنعتگران را از هنرمندان جدا می‌سازد.

سلبی، تهیه‌کننده یکی از ایستگاه‌های بزرگ رادیویی، اخیراً برای پیشرفت در این مهارت‌ها در برنامه‌های آموزشی ما شرکت کرد. همان‌طور که در اولین روز برای ما تعریف کرد، او فردی خجالتی بود که در محل کارش بسیار قابل‌توجه بود. او وقتش را صرف رزرو مهمان‌های مشهوری می‌کرد که وقتی به ایستگاه می‌رسیدند، سلبی استرس زیادی می‌گرفت. او عاشق همکاران خود بود، اما متوجه شد آنان با علم به اینکه او توانایی «نه گفتن» را ندارد، کارهایی انجام می‌دهند که خلاف میل او است. او با وجود ۴ سال کار عالی پشت‌صحنه، ارتقا نگرفت.

پس از پایان برنامه آموزشی سلبی به کار برگشت و هم‌زمان تمرین‌هایی را ادامه داد که در این برنامه‌ها یاد گرفته بود و با استفاده از آن‌ها تلاش کرد تعامل خود را با افراد مشهور رشد دهد. با مدیریت استرس ترسش از تنظیم مرزها، به همکارانش می‌گفت که چه کاری انجام خواهد داد یا نخواهد داد و مشاهده کرد بهره‌وری ایستگاه به‌سرعت بالا می‌رود. در اثر این ابزارها و طرز فکرها (و موارد بسیار دیگری)، او ۶ ماه بعد به مدیرکل ایستگاه ارتقا یافت و سال بعد برنامه خود را روی صحنه برد.

تفاوت در عملکرد سلبی، تفاوت در عملکرد استعداد یا نظم و انضباط نبود. او باهوش‌تر، ماهرتر یا متعهدتر نشده بود. او تنها با اعتمادبه‌نفس خود ارتباط برقرار کرده بود و پنجره‌ای به مجموعه‌ای از مهارت‌ها، از نمایندگی تا سیاست، از رهبری تا مکالمات طنز و مزاح، گشوده بود که طی این سال‌ها از آن اجتناب می‌کرد.

۳٫ اهمیت اعتماد به نفس چیست ؟

داستان سلبی یادآور این مطلب است که اعتمادبه‌نفس و استواری با هم در ارتباط هستند. درحالی‌که یک شخص معمولی که دچار کمبود اعتمادبه‌نفس است همیشه در چالش است، کمبود اعتمادبه‌نفس در فردی توانا می‌تواند فلج‌کننده باشد. چرا؟

ناسازگاری بین کیفیت کار و سطح اعتمادبه‌نفس می‌تواند این کمبود را تقویت کند. ممکن است خروجی کار شما بسیار تحسین‌برانگیز باشد، اما حتی اگر موفق شوید، درنهایت نبود اعتمادبه‌نفس شما برجسته خواهد شد. در همین زمان، شرکا و همکارانتان انتظار اعتماد به نفس بالا را از شما دارند که نشان‌دهنده قدرت و کیفیت کارتان باشد و همه آن‌ها وقتی متوجه می‌شوند که این‌گونه نیست، ناامید می‌شوند.

اهمیت اعتماد به نفس فقط در سبک زندگی نیست، بلکه در استواری است

وقتی دیگران این شکاف را احساس ‌کنند، شک می‌کنند که آیا این کار به همان قدرتی است که در ابتدا به نظر می‌رسید. درنهایت حتی می‌تواند قضاوت شما درباره کارتان را نیز دچار شک کند و حلقه بازخورد خطرناکی را ایجاد کند. نداشتن اعتمادبه‌نفس حس جدیدی از شک، ترس و سردرگمی را بر خواهد انگیخت که درنهایت انتخاب شما را تحت تأثیر قرار خواهد داد. اعتمادبه‌نفس زمینه‌ای قوی شما شروع به فرسایش خواهد کرد و اعتمادبه‌نفس تعمیم‌یافته ضعیفتان را نیز آلوده خواهد کرد؛ بنابراین، این دو نوع اعتمادبه‌نفس بسیار به هم مرتبط‌ هستند. به‌اندازه‌ای که می‌خواهیم باور کنیم، در غیر این صورت ما نمی‌توانیم بدون داشتن هر دو نوع اعتمادبه‌نفسی که برای خلق و سرمایه‌گذاری در کار ضروری است، موفق شویم. مقاله های بیشتر در سایت https://hellobusinessco.com/ مالعه فرمایید.

۴٫ اعتماد به نفس ز ما حمایت می‌کند

در جهانی که روابط و پیچیدگی‌ها رو به افزایش است، تقویت اعتماد به نفس یکی از قوی‌ترین سلاح‌ها است. به همین صورت نیز نداشتن اعتمادبه‌نفس یکی از بزرگ‌ترین نقاط ضعف است؛ زیرا همه می‌فهمند که ما تا چه میزان مستعد پذیرش و فروگیر هستیم.

همان‌طور که ما پیش‌ می‌رویم و عمق بیشتری را کشف می‌کنیم، اعتمادبه‌نفس به چندین روش کاملاً مشهود تجلی می‌یابد:

  • زبان بدن
  • کلام آهنگین
  • سرنخ‌های کلامی
  • تصمیمات خرد

مهم نیست که چقدر تلاش می‌کنیم، اما واقعاً نمی‌توانیم پنهان کنیم که درباره خود چه فکری می‌کنیم و ضعفمان را هر جا که برویم، نشان می‌دهیم. ما نداشتن اعتمادبه‌نفس را مانند مدالی به خود می‌آویزیم و آن مدال ناخودآگاه به دیگران می‌گوید که چگونه با ما رفتار کنند.

متأسفانه همیشه کسانی هستند که برای سرمایه‌گذاری روی نقاط ضعف آماده‌اند. در بعضی موارد، نقاط ضعف باعث به وجود آمدن مشکلات نسبتاً کوچک می‌شود؛ مثلاً یک راننده تاکسی شب‌کار که از مسافران کرایه بیشتری می‌گیرد، کارگزار بیمه بااستعداد که حق بیمه را بالاتر می‌برد و یک دوست خودشیفته که بر زمان و انرژی ما تسلط دارد. در موارد دیگر، نقاط ضعف مشکلات بزرگ‌تری را به وجود می‌آورند؛ برای مثال، وام‌دهنده خطرناکی که ما را در دام خطرناک یک وام سنگین اسیر می‌کند، یکی از اعضای تحریک‌کننده خانواده که شادی و منابع ما را کنترل می‌کند، مدیری در محیط کار از ما سوءاستفاده می‌کند. البته امکانات می‌تواند مشکلات بیشتری را به وجود آورد.

اگر یک‌لحظه به عقب نگاهی بیندازید، احتمالاً می‌توانید زمانی را به خاطر آورید که از مزایای اعتمادبه‌نفس سود برده‌اید. این امری تصادفی نیست، بلکه اعتمادبه‌نفس شماست که در همان زمان شما را در معرض آن موقعیت قرار داده است. رابطه شما با اعتمادبه‌نفستان به شما در چگونگی مدیریت آن کمک می‌کند.

ممکن است نتیجه این تجربه درس مهمی را به شما بدهد و موجب تقویت اعتماد به نفس شما در آینده شود. این امکان نیز وجود دارد که بر آنچه به‌صورت ناخودآگاه درباره خودتان باور دارید، تأکید کند.

اعتماد به نفس بالا علاوه بر تقویت کار و شخصیت، از جنبه جسمی و عاطفی به محافظت از ما کمک می‌کند. به این دلیل است که کارکردن با آن بسیار مهم است. ما تنها درباره سبک و ظاهر آن صحبت نمی‌کنیم، بلکه اساساً درباره این مطلب صحبت می‌کنیم که چه کسی هستیم، خود را در جهان چگونه ارائه می‌دهیم و چگونه دنیا به رفتار ما پاسخ می‌دهد.

اکنون که فرصت داریم تا بدانیم اعتماد به نفس چیست و چقدر نقش آن مهم است، بیایید برخی اصول و راه های تقویت اعتماد به نفس را بررسی کنیم.

اعتماد به نفس چیست و چگونه اعتماد به ‌نفس داشته باشیم؟

در جواب به سوال اعتماد به نفس چیست و چگونه اعتماد به نفس داشته باشیم باید گفت: کیفیتی است که نمی‌شود آن را نادیده گرفت. بیش از آنکه ویژگی ایستایی باشد، تجربه‌ای پویاست و مفهومی است که به‌سختی می‌شود آن را آموزش داد.

بهترین راه های تقویت اعتماد به نفس، مجزاکردن عناصری است که آن را شامل می‌شود؛ رفتارها، خصوصیات و طرز فکرهایی که اتکابه‌نفس واقعی را خلق می‌کند و پس از آن می‌توانید این قسمت را به شیوه‌ای کنار هم قرار دهید که اعتمادبه‌نفس تعمیم‌یافته، واقعی و بادوام را خلق می‌کند.

۱٫ ارتباطات غیرکلامی در اعتماد به نفس چیست ؟

در مبحث اعتماد به نفس چیست باید گفت که بیشتر از طریق بدن ابراز و بیان می‌شود. مهم نیست چقدر خوب صحبت می‌کنید و فن بیان شما چگونه است؛ زیرا آنچه درباره خود احساس می‌کنید، در ژست، راه‌رفتن، حرکات دست و حالات صورت نمایان می‌شود. ازآنجاکه این سرنخ‌ها غیرکلامی هستند، با عبور از مراکز زبان فکری در مغز ما، افراد دیگر آن را سریع دریافت می‌کنند.

در لحظه‌ای که به سمت اتاق می‌رویم، تصاویر زنده از اعتماد بنفس درونی ما را دریافت می‌کنند. اگر در حالی وارد اتاق شویم که صاف ایستاده‌ایم، با شانه‌هایی که به سمت پشت کشیده شده‌اند، چانه بالا و چشمانی که روبه‌رو را نگاه می‌کنند، برداشتی که دیگران از ما می‌کنند فردی دارای اعتماد به نفس بالا است؛ اما چنانچه با پیشانی چین‌خورده و چشمانی که به زمین خیره شده است یا نگاهی که از جایی به‌ جای دیگر می‌رود وارد اتاق شویم، آن‌ها به‌سرعت متوجه عدم اعتماد بنفس ما می‌شوند (البته اگر اصلاً آن‌ها به ما توجه کنند). این قضاوت‌ها در عرض چند دهم ثانیه اتفاق می‌افتد، همان‌گونه که ما برای دیگران این کار را می‌کنیم.

به همین دلیل است که زبان بدن بخش مهمی از اولین حالات در برقراری ارتباط قوی است. باید به خاطر داشته باشیم که حالات افراد زمانی ساخته می‌شود که ما را می‌بینند و اولین تعامل را با آن‌ها داریم (در اولین لحظه برخورد حالاتشان ساخته می‌شود، نه در اولین تعامل). ازآنجایی‌که نمی‌توانیم در زمان وقوع آن کنترل داشته باشیم، نمی‌توانیم اعتماد ‌بنفس خود را زمانی به کار بیندازیم که فکر می‌کنیم اکنون به آن نیاز داریم. ما باید بتوانیم آن را در هر لحظه‌ای تجسم و نهادینه کنیم. سپس خواهیم دید که به بخشی از حضور قابل‌مشاهده ما در هر جایی که می‌رویم تبدیل می‌شود.

برای این کار یکی از راه های تقویت اعتماد به نفس یعنی تمرینات درگاه را پیشنهاد می‌کنیم. روش ساده‌ای که شما را مجبور می‌کند هر جا که رفتید، زبان بدنتان را از آستانه در، بررسی کنید. تمرین آن آسان است. هر وقت به در (ورودی) نزدیک می‌شوید، لحظه‌ای صاف بایستید، دست‌های خود را باز کنید، به روبه‌رو و بالا نگاه کنید. این‌ها علائم مثبت زبان بدن است. همه این‌ها موجب تقویت اعتماد به نفس  می‌شود.

برای شکل دادن این عادت، اغلب به دانشجویان خود می‌گوییم که یادداشتی را بر درب خانه و محل کار جلوی چشم قرار دهند تا هر وقت این یادداشت را دیدند به یاد ‌آورند که زبان بدن خود را بررسی کنند. بعد از یک یا دو هفته این یادداشت‌ها دیگر لازم نیست. سرنخ‌های بصری، عاداتی در بدن خلق می‌کنند که بعدها به‌صورت خودکار، هر جایی که بروید، هنگام ورود ابتدا زبان بدن را بررسی می‌کنید.

بااین‌حال که زبان بدن -با این موضوع که در محیط بیرونی چگونه اعتماد به ‌نفس داشته باشیم- ممکن است سطحی به نظر برسد، اما بسیار عمیق است؛ زیرا اعتمادبه‌نفس، زبان بدن را شکل می‌دهد و زبان بدن نیز تأثیر زیادی بر ساخت و تقویت اعتماد به نفس دارد. اگر خودمان را با اعتمادبه‌نفس بدانیم، به بدن خود می‌آموزیم که آن را نیز تجربه کند. اعتمادبه‌نفس بیشتر رفتارهایی را تقویت می‌کند که خودمان را به شیوه‌ای دیگر به دیگران نشان دهیم. این یکی از کارهای زیبای زبان بدن است. نشان دادن نشانه‌های اعتماد بنفس می‌تواند بر سرنخ‌های آن تأثیر بگذارد.

به زبان بدن مثبت و قوی متعهد باشید و برای شکل دادن به سرگرمی‌هایی که ارتباط غیرکلامی را به‌طور خودکار می‌سازد آگاهانه تلاش کنید. توجه کنید که زبان بدن، اعتمادبه‌نفس را به افرادی نشان می‌دهد که با آن‌ها ملاقات می‌کنید و درون‌سازی آن انتخاب‌ها را در خودتان بررسی می‌کند.

مهم‌تر از آن، این است که به چگونگی تغییری توجه کنید که ارتباط غیرکلامی در شیوه احساستان در موقعیت‌های اجتماعی ایجاد می‌کند و شیوه‌ای که دیگران به شما پاسخ می‌دهند. اگر بدانید چه میزان از اعتمادبه‌نفستان به چیزهایی بستگی دارد که نمی‌گویید، شگفت‌زده خواهید شد.

۲٫ کلام آهنگین در اعتماد به نفس چیست؟

در مبحث اعتماد به نفس چیست ، پس از زبان بدن، صدای شما است که قدرتمندترین عضو اعتمادبه‌نفس است و تنها شامل کیفیت فیزیکی این صدا نمی‌شود، بلکه گام صدا، بیان، نحوه، حجم و قصدتان را نیز دربر می‌گیرد و احساس درونی خودتان را بیان و تقویت می‌کند. آموزش این مطلب در یک مقاله بسیار سخت است، اما می‌توانید برخی روش‌های اصلی برای رشد این بُعد از اعتمادبه‌نفس را بیان کنیم تا بتوانید از آن به‌منظور تقویت اتکابه‌نفستان استفاده کنید.

  • با جملات خبری صحبت کنید، نه با جملات پرسشی

احتمالاً شما با جملات بلند که با لحنی بلند بیان شود، گویی سوال می‌پرسید و از آن به‌عنوان «صعود» یاد می‌شود غریبه نیستید؛ اما ممکن است ندانید که چقدر این زیروبمی صدا نقش مهمی در تقویت اعتماد به نفس دارد. وقتی ما جمله‌ سؤالی را بیان می‌کنیم «سلام، اسم من استیون است؟» «متقاضی شغل مدیریت بازاریابی هستم؟» «من اینجا سه سال کار کرده‌ام؟»، در حال برقراری ارتباطی مشکوک و نامطمئن هستیم که اطلاعات نادرست را از طریق سؤال می‌رساند.

همان‌طور که مجموعه‌ای از تحقیقات در حال رشد نشان می‌دهد که «صعود» می‌تواند توانایی استخدام و موافقت با ارتقای شغلی را کاهش دهد و به شیوه‌ای که دیگران قدرت و اقتدار ما را درک می‌کنند که متأسفانه بسیاری از ما آن را بی‌ادبانه برداشت می‌کنیم، تأثیر بگذارد.

یکی از بهترین شیوه‌ها برای هموارکردن جملات با پایانی بلند این است که تمرین ساده تجسمی انجام دهید. تصور کنید جمله‌ای که بیان می‌کنید تپه‌ای است که می‌خواهید از آن بالا بروید. این تپه از زمین بلند می‌شود، اوج می‌گیرد و سپس به سمت پایین شیب می‌گیرد. در زمان «صعود» درواقع ما در بالای تپه ایستاده‌ایم، اگر همان‌جا مطلب را به پایان برسانیم، خودمان و صدایمان را در وضعیتی نامشخص ترک کرده‌ایم. همان‌طور که صحبت می‌کنید، تصویر تپه را در ذهن خود بیاورید و متعهد شوید که از سمت دیگر پایین بیایید. این موضوع به صدای شما کمک می‌کند که لحن خبری را حفظ کند. درنتیجه وقتی بیشتر صحبت می‌کنید، موجب تقویت اعتماد به‌نفس شما می‌شود.

  • شمرده و صریح سخن بگوید

شیوه ادای کلمات نشانه عملکرد اعتمادبه‌نفس است. برای تقویت اعتماد به ‌نفس در مکالمه، باید متعهد شوید که شمرده و صریح کلمات را بیان کنید. بدین طریق اعتمادبه‌نفسمان را به اطرافیان القا می‌کنیم، همین‌طور به بدن خود می‌آموزیم زمانی که صحبت می‌کند بیشتر به خود اعتماد داشته باشد.

یکی از راه های تقویت اعتماد به نفس این است که چوب‌پنبه‌ای را در دهانتان قرار دهید که بزرگتر از حد استاندارد باشد و یک پاراگراف از کتاب را بخوانید. در این صورت مجبور می‌شوید همچنان که چوب‌پنبه در برابر تلاش شما در دهانتان مقاومت می‌کند، آن را حفظ کنید. تلاش کنید تا دهان شما بیشتر آماده بیان صحیح ‌شود. برای برقراری ارتباط عاطفی، بیان صریح باعث می‌شود ادای کلمات را به عهده بگیرید و آن‌ها را جدی بدانید. البته این نشان‌دهنده اعتماد به نفس بالا است.

  • از به کار بردن کلمات پرکننده خودداری کنید

کلمات پرکننده مانند «اوم»، «مثلاً» و «خب» نقش مهمی در اعتمادبه‌نفس دارند. لازم نیست این کلمات را به‌طور کامل حذف کنید تا جدی گرفته شوید، اگر به‌طور صحیح از آن استفاده کنید این کلمات می‌توانند صحبتتان را دوستانه‌تر، محاوره‌ای‌تر و اصیل‌تر کنند. کلمات پرکننده اقتدار شما را تضعیف می‌کنند.

در بسیاری از موارد، از کلمات پرکننده برای اضافه کردن سکوت در مکالمه استفاده می‌کنیم؛ «خب، بله، منظورم این است که شما درباره … اوم … پروژه جدید چه فکر می‌کنید؟» علت استفاده از این کلمات در بسیاری موارد این است که نگران از دست دادن کنترل رابطه با مخاطب هستیم، نگرانیم کنترل مکالمه را از دست بدهیم و مسئولیت هر شکافی بر عهده ما است.

اعتمادبه‌نفس به این معنی است که باور کنیم کلمات یا حضورمان برای متقاعد کردن کافی است. همچنین باید بدانیم که افراد دیگر هم باید به شکل‌گیری یک مکالمه کمک کنند. ما با حذف کلمات پرکننده از مکالمه، مکالمه بدون اعتمادبه‌نفس و خسته‌کننده را متوقف می‌کنیم. بدین طریق به شخص مقابلمان علامت می‌دهیم که ما نیز به اعتمادبه‌نفس آن‌ها اعتماد داریم. البته ما از کلمات پرکننده برای کنترل مکالمه نیز استفاده می‌کنیم مانند؛ « خب، من فقط احساس می‌کنم، مثلاً، راه بهتر دیگری وجود دارد که، می‌دانید که، این را ارائه دهیم، قابل تحویل است، خب و …» . بعضی مواقع نیز از این کلمات به‌صورت استراتژیک استفاده می‌کنیم؛ اما در اغلب موارد به‌طور ناخودآگاه این کار را می‌کنیم که تأثیر مشابهی بر اعتمادبه‌نفس ما و نحوه درک دیگران از آن دارد. در شرایط حرفه‌ای، کلمات پرکننده می‌توانند پیامدهای مهمی در جلسات گروهی، مذاکرات مربوط به حقوق و حل تعارض داشته باشند.

یکی از راه های تقویت اعتماد به نفس و تمرین مؤثر برای وجین کردن کلمات پرکننده این است که با استفاده از نرم‌افزارهای ضبط صدا در گوشی یا هر وسیله ضبط صدای دیگر، صدای خود را در جلسه یا مکالمه تلفنی ضبط ‌کنید. هر روز به مدت یک هفته یا بیشتر برای چند دقیقه به این مکالمات گوش دهید و توجه کنید چقدر از این کلمات در مکالمه‌تان استفاده می‌کنید.

 

پیشنهاد می‌شود یک گام به جلو بردارید و فایل را با استفاده از یک ویرایشگر صدا، ویرایش کنید (Audacity یک برنامه رایگان عالی است) و کلمات پرکننده را خارج کنید. بااین‌حال که اندکی وسواس‌گونه به نظر می‌رسد، اما واقعاً یکی از بهترین روش‌ها برای تجزیه مکالمات شما است.  اکنون که زبان بدن و کلام آهنگین را تحت تسلط خود درآوردیم، بیایید ببینیم که زیربناهای روان‌شناسی عمیق‌تر اعتماد به‌ نفس چیست .

۳٫ آسیب‌پذیری قابلیت اعتماد در اعتماد به نفس چیست ؟

در مبحث اعتماد به نفس چیست ،بااین‌‌که متخصصان میزان تأثیرپذیری اعتمادبه‌نفس را بررسی می‌کنند، اما باید بدانید که اعتمادبه‌نفس سطحی که از زبان بدن اکتسابی، کلام آهنگین اجباری، خطوط اجتماعی مکرر و مانند آن ساخته ‌شده است، ممکن است اعتماد به نفس کاذب باشد؛ زیرا قابلیت اعتماد را نخواهد داشت و هرگز معتبر نخواهد بود.

قابلیت اعتماد در هسته خود کاملاً خود بودن را دارد. قابلیت اعتماد داشتن به این معناست که از منظر عاطفی درباره تجربه دیگران بدون تظاهر، صادق و روشن باشیم. این به معنای پاسخ به هر لحظه زندگی، مثبت و منفی است، نه احساس نیاز به وانمودهای غیرضروری درباره احساسات، اعتقادات و تجربیات به هر شیوه‌ای که ما آن را «واقعی» می‌نامیم. زمانی که شخص واقعی را ملاقات می‌کنیم، احساس می‌کنیم در حضور چیزی استثنایی هستیم. البته دلیل آن این است که در حضور اعتمادبه‌نفس واقعی هستیم و احساس می‌کنیم که با خودمان جلسه داریم که بهترین‌های خودمان را شامل می‌شود.

قابلیت اعتماد، نبود اعتمادبه‌نفس را به اعتمادبه‌نفس اساسی تبدیل می‌کند، درحالی‌که اعتماد به نفس کاذب، عدم اعتمادبه‌نفس، ضعف و اعتبار واقعی را پنهان می‌کند.

این یک تضاد عجیب و همین‌طور یکی از تضادهای بسیار مفید است.

برای تصدیق این بخش از خودمان به چیزی بیش از قابلیت اعتماد نیاز داریم؛ چیزی مانند آسیب‌پذیری که مستلزم آن است که مانند افرادی که واقعاً هستیم، باز و در معرض دید باشیم.

وقتی قابلیت اعتماد و آسیب‌پذیری ارتباط برقرار می‌کنند، وقتی صادقانه تجربیات واقعی خود را به اشتراک می‌گذاریم، حتی با وجود اینکه ما را بدون اعتمادبه‌نفس جلوه می‌دهند، اعتمادبه‌نفس واقعی شکل می‌گیرد. چرا؟ به این دلیل که صداقت و صراحت مواد اولیه اعتمادبه‌نفس واقعی هستند.

چنانچه بدون مخفی‌کردن ویژگی‌های بد خود، به دیگران اجازه دهیم ما را همان‌گونه که هستیم ببینند، خود واقعی‌مان را در آغوش می‌کشیم و بدین طریق از کنترل دیگران که چگونه ما را درک می‌کنند، در امان می‌مانیم. این یک مشخصه کلاسیک عدم اعتمادبه‌نفس است؛ به عبارت دیگر، اگر هرگز احساس ناامنی نکنیم، نمی‌توانیم به خودمان اعتماد کنیم. تا زمانی که نیاز به مخفی‌کردن خود را رها نکنیم، اعتمادبه‌نفس نمی‌یابیم.

ما نیاز نداریم که همیشه احساس اعتمادبه‌نفس داشته باشیم تا اعتمادبه‌نفس پیدا کنیم. ما برای داشتن آن باید با اعتمادبه‌نفس عمل کنیم. کاری که باید انجام دهید این است که به تجربیاتتان با قابلیت اعتماد پاسخ دهید و تجربیات را حتی زمانی که کمبود اعتمادبه‌نفس ما را برملا می‌کند، در اندازه‌های مناسب، به روش‌های مناسب و در زمینه‌های مناسب، تقسیم کنیم. آسیب‌پذیری ضعف نیست، بلکه قدرت واقعی است.

در مبحث اعتماد به نفس چیست این اصلی است که بزرگ‌ترین ورزشکاران جهان، کارآفرینان موفق و معروف‌ترین هنرمندان فهمیده‌اند؛ قدرت معجزه آسیب‌پذیری قابل‌اعتماد. به قول جمله معروف کوبی برایان: «من اعتمادبه‌نفس ندارم، من احساس ناامنی می‌کنم، از شکست می‌ترسم … هیچ‌کدام از ما اعتمادبه‌نفس نداریم، نمی‌توانید آن را انکار کنید، نمی‌توانید تسلیم شوید، می‌توانید آن را بپذیرید.»

او توانست به‌طور واقعی این آسیب‌پذیری را تصدیق کند و این نداشتن اعتمادبه‌نفس و ترس از شکست را بپذیرد و تنها با این روش می‌توانست احساس اصیل خود بودن را تقویت کند.

این امکان برای تک‌تک ما وجود دارد.

چندی پیش به یک مهمانی شام دعوت شده بودم. اتاق پر از افراد باهوش، بااستعداد و جاه‌طلب بود که هیچ‌یک همدیگر را نمی‌شناختیم. سر شام در کنارم فردی نشسته بود که مردی آرام بود و در ابتدا خیلی سخن نمی‌گفت؛ مانند هر کس دیگری، تصور من این بود که یا خیلی صمیمی نیست و یا اعتمادبه‌نفس اجتماعی ندارد. پس از چند دقیقه، او چیزی گفت که من را متعجب کرد. او گفت: «من از حضور در میان این همه فرد ناآشنا عصبی هستم.» با لبخندی سرشار از خجالت اضافه کرد: «من عادت دارم که نمایش‌هایم را در خانه خود و تنها تولید کنم و واقعاً علاقه نداشتم امشب بیرون باشم؛ اما خود را مجبور کردم که بیایم و دوستان جدیدی پیدا کنم.»

در یک‌لحظه همه احساس من از این شخص تغییر کرد. رفتار او هنوز رفتاری مشابه نداشتن اعتمادبه‌نفس بود، اما تفاوت این دو رفتار باعث شد درک من از «غیرصمیمی» به «انسان»، از «عصبی بدون اعتمادبه‌نفس» به «آسیب‌پذیری با قابلیت اعتماد» تغییر کند. آنچه او در آنجا انجام داد، پنجره‌ای به سمت تجربه او گشود که تجربه‌ای بسیار عمیق بود. این جملات او باعث شد به او بگویم که من نیز اندکی دستپاچه شده‌ام و مانند او تجربیات مشترک عصر را با هم تقسیم کردیم. او شخص مورد علاقه من در آن میهمانی شد و تاکنون دوستان صمیمی هستیم. مقاله های بیشتر در سایت https://hellobusinessco.com/ مطالعه فرمایید.

 

همچنان که زندگی شما پیش می‌رود، با تلاشی آگاهانه آسیب‌پذیری قابلیت اعتمادتان را بر عهده بگیرید. از دام آسیب‌پذیری قابلیت اعتماد، مانند روابط استراتژیک بیش‌ازحد و داستان‌های شخصی نامناسب اجتناب کنید؛ زیرا این عمل مصداق واقعی اعتماد به ‌نفس کاذب است.

توجه کنید که این طرز فکر چه تأثیری بر احساساتتان دارد. به این دقت کنید تا زمانی که برای محافظت از خود انگیزه را دخیل نکرده‌اید، چگونه اعتمادبه‌نفس و ناامنی کاملاً با یکدیگر سازگارند.

بسیار مهم‌تر از آن، توجه کنید که برای داشتن و تقویت اعتماد به نفس به تأیید تجربه واقعی لحظه‌به‌لحظه نیاز دارید. این تغییری درونی و عمیق است که به‌واسطه رفتارهای سطحی عمیق‌تر می‌شود. این‌ها دقیقاً همان مواد اولیه ساخت اعتماد، توافق، روابط و مهارت کلیدی هستند که در اعتماد به نفس بالا و معتبر شکوفا می‌شوند.

۴٫ ذهنیت فرایندمحور در اعتماد به نفس چیست ؟

اکنون باید توجه خود را به موضوعی اساسی در رویکرد ما به سوال اعتماد به‌ نفس چیست معطوف کنید. درحالی‌که در روند کمک به خود اغلب اعتمادبه‌نفس کیفیتی مضاعف، هدف‌گرا و ثابت به‌حساب می‌آید، شما چه اعتمادبه‌نفس داشته باشید و چه نداشته باشید، باید بدانید که اعتمادبه‌نفس یک فرایند محسوب می‌شود، نه یک کیفیت. اعتمادبه‌نفس فرومی‌ریزد و جریان دارد، سرعت می‌بخشد و کاهش می‌دهد، بازدید و بازیابی می‌کند و در مواجهه با چالش‌ها همیشه واحدهای زندگی‌مان را استنتاج می‌کند. تفکر درباره اعتماد به‌عنوان یک فرایند، به‌جای اینکه به‌خودی‌خود پایان بپذیرد، راهی را به سمت رابطه سالم‌تر و عزت‌نفس می‌گشاید.

برای مؤثر بودن نیازی نیست همیشه اعتماد به نفس بالا داشته باشید. بهتر است خود را برای داشتن لحظه‌های سردرگمی و عدم اعتمادبه‌نفس سرزنش نکنید که بخش مهمی از یک خود سالم است. می‌دانیم که رفتارهای قطعی، نگاه‌ها یا عملکردهای قطعی نمی‌تواند به طرز معجزه‌آسایی موجب تقویت اعتماد به نفس در شما شود. مهم‌تر اینکه، دیگر در دام این فکر نمی‌افتید که نمی‌توانید اعتمادبه‌نفس غیرقابل تغییر را پرورش دهید. اعتمادبه‌نفس غیرقابل تغییر افسانه‌ای بیش نیست. وقتی با آن مواجه می‌شوید، می‌توانید مطمئن باشید اندکی حس ناامنی در زیر آن پنهان شده است. اعتمادبه‌نفسی که قابلیت تغییر دارد نشانه ضعف و ناامنی نیست، بلکه به این معنی است که می‌توانید از طریق شکست یا انتقاد و یا رشد روی آن کار کنید تا پیشرفت کند.

اعتمادبه‌نفس فرایندگرا مخالف فلسفه «آن‌قدر وانمود کن تا به واقعیت تبدیل شود» است. این رویکرد عقیده دارد که برای رسیدن و پاسخ دادن به سوال اعتماد به‌ نفس چیست باید تظاهر کنیم، اما رویکرد فرایندگرا پیشنهاد می‌کند که برای رسیدن و پاسخ دادن به سوال اعتماد به نفس چیست واقعی باید از مسیر آن عبور کنیم. درحالی‌که «وانمود می‌کنی» نقشی اندک در اعتمادبه‌نفس بازی می‌کند، (برای ‌مثال، نهادینه کردن اعتمادبه‌نفس در خود از طریق تمرین ارتباطات غیرکلامی و کلام آهنگین که قبلاً ذکر کردیم) هرگز به ایجاد اعتمادبه‌نفس واقعی منجر نخواهد شد. اعتمادبه‌نفس شبیه‌سازی‌شده نیز همیشه مشکلات جدیدی را ایجاد می‌کند.

«وانمود کردن» تا زمانی که از آن استفاده می‌کنیم، خود غیرقابل‌اعتماد را می‌سازد و فردی که اعتماد به نفس کاذب دارد به دو صورت است؛ شخصی که واقعاً هست و شخصی که تظاهر می‌کند. در بهترین حالت ما به دو شخصی تبدیل می‌شویم که اعتمادبه‌نفس ندارد؛ خود واقعی ناامید بدون اعتمادبه‌نفس و خود دروغین که پنهان کردن خود واقعی به اعتمادبه‌نفس چنگ می‌زند.

درنتیجه اعتماد به نفس کاذب حس کلاه‌برداری و عدم اعتمادبه‌نفس را در شما به وجود می‌آورد و دیر یا زود این احساسات درست زمانی که بیشتر از همیشه به آن نیاز دارید، شما را تنها خواهد گذاشت؛ به‌طور خلاصه، سندروم فریب‌کاری نامیده می‌شود. درنهایت یکی از دو اتفاق رخ خواهد داد؛ یا خود دروغینتان شکسته و راز شما برملا می‌شود یا این خود بزرگ‌تر می‌شود و شما را از احساس سلامت و خود واقعیتان دور می‌کند.

ازآنجاکه نگه‌داشتن ظاهر هدف اصلی می‌شود، کل فرایند جعل اعتمادبه‌نفس کاری خسته‌کننده، منحرف و گیج‌کننده خواهد شد. ترس از برملاشدن نیز پابه‌پای اعتمادبه‌نفس رشد خواهد کرد که این به‌نوبه خود شما را با مشکل مواجه می‌سازد. سپس اعتماد به نفس کاذب تلاش می‌کند خودِ کاذب برملا نشود و این چرخه معیوب ادامه خواهد یافت. مقاله های بیشتر در سایت https://hellobusinessco.com/ مطالعه فرمایید.

رویکرد فرایندمحور در پاسخ به سوال اعتماد به نفس چیست به معنای این است که زمانی که اعتمادبه‌نفس نداریم، وانمود به داشتن آن نکنیم. همچنین به این معناست که قبول کنیم هر زمانی ممکن است اعتمادبه‌نفسمان دست‌خوش ضرباتی شود. اگر به‌طور واقعی قبول کنیم زمانی که اعتمادبه‌نفسمان ضربه می‌خورد می‌توانیم آن را بررسی و دوباره کشف کنیم، نه با جعل روش، بلکه باید کاری برای بازسازی آن انجام دهیم. از نظر عملی این بدان معناست که زمانی را به شغل، ایجاد مهارت جدید، بازسازی روابط و چسبیدن به اهداف سخت خود و از آن مهم‌تر صبر برای تکامل اعتمادبه‌نفسمان اختصاص دهیم.

این اعتمادبه‌نفس، درست و قابل‌اعتماد است. این‌گونه می‌توانیم روی تقویت اعتماد به نفس بدون سازش با ارزش‌ها و هویتمان کار کنیم. بدین طریق می‌دانیم که وقتی اعتمادبه‌نفس ما ضربه می‌خورد، دوباره چگونه اعتماد به نفس داشته باشیم و چگونه می‌توانیم اتکابه‌نفس خود را تقویت کنیم و با بر عهده گرفتن فرایند تغییر زندگی خود، به فرد متعهدی تبدیل می‌شویم.

لطفا ما را در I

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *