فرهنگ سازمانی
مقدمه
من، دکتر روحاله آرزو، با بیش از ۱۵ سال تجربه در زمینه مدیریت کسبوکار و فناوری اطلاعات، بر این باورم که در دنیای امروز، بازاریابی و فروش محصولات آنلاین به یک هنر و علم تبدیل شده است. با گسترش فضای دیجیتال و تغییر رفتار مصرفکنندگان، ایجاد یک تجربه خرید آسان و دلپذیر برای کاربران به اولویت اصلی هر کسبوکاری تبدیل شده است. در این مقاله، به بررسی استراتژیهای مؤثر در فناوری اطلاعات و فرهنگ سازمانی با تمرکز بر تجربه کاربری میپردازم.
فرهنگ و فناوری اطلاعات همانند تمامی بحثهایی که به حوزه فرهنگ مربوط میشوند، آنچنان حوزه وسیعی از موضوعات و مطالب را در بر میگیرند که شروع بحث در پیرامون آنها سهل و ممتنع به نظر میرسد فرهنگ را میتوان مجموعه روابط نهادینه شده میان اعضاء و نهادهای جامعه دانست که میراث فرهنگی هر جامعه نقش بزرگی در شکل گیری آنها دارد مبنا و موضوع این ارتباطها و پیوندهای اجتماعی نیز مبادله اطلاعاتی بین اجزای جامعه است که در بستر فرهنگ صورت میپذیرد. این بستر فرهنگی میتواند گونههای مختلفی از ارتباطات و مبادلات را میسر سازد و پیامی که در این ارتباط دریافت میگردد مبتنی بر سازوکارهای فرهنگی است که در حقیقت میزان و محتوای اطلاعات مبادله شده را تعیین میکنند به عبارت سادهتر هر نوع ارتباط و مبادله اطلاعات بین دو نفر تابع عواملی فرهنگی است که باعث میشود درک و دریافتی خاص از آن «اطلاعات مبادله شده» در ذهن گیرنده به وجود آید و این فرهنگ است که زبان مشترک برای درک متقابل در انواع مبادلات اطلاعات را تعیین میکند و اساساً امکانات برقراری ارتباط و گفتگو را فراهم میآورد، از طرف دیگر فرهنگ در سطح سازمان از چالشهای اساسی مدیران در عصر حاضر است و ویژگیهای یک سازمان در قالب فرهنگ آن جلوه میکند. مدیران برای رویارویی و سازگاری با پدیده تغییر و تحول محیطی ملزم به بازسازی و شکلدهی به فرهنگ سازمانی هستند پدیده فرهنگ آموختنی است نه ذاتی و غریزی اگرچه بسیاری از اندیشمندان مدیریت معتقدند که فرهنگ سازمانی به مراتب دشوارتر و طولانیتر از سایر انواع تغییرات از قبیل تغییر در ساختار سازمانی فناوری و … در سطح سازمانی است، اما اعمال آن در برخی مواقع جهت پویایی سازمان و تداوم و بقای آن ضروری به نظر میرسد. جوامع مختلف به پیشرفتهای فناوریهای اطلاعات و ارتباطات به گونههای متفاوتی پاسخ میدهند و عملاً شاهد ظهور فرهنگهای الکترونیکی متفاوتی در نقاط مختلف جهان بودهایم (جعفرخانی، ۱۳۸۸).
فناوری اطلاعات میتواند تمام شیوهها و مسیرهای انتقال، مبادله، نمایش، ذخیرهسازی و مدیریت اطلاعات را متحول و دگرگون سازد یا بهینه کند. نوع اطلاعاتی که در جامعه جریان می یابد، مسیرها و سطوح دسترسی به اطلاعات، نوع و چگونگی نمایش و ارائه اطلاعات و مدیریت آنها همگی تحت تأثیر عوامل فرهنگی انتخاب و تعریف میشوند. تغییرات این عوامل، تغییر در فرهنگ جامعه را به دنبال دارد و چرخهای از تغییرات فزاینده شکل میگیرد که در هر دو تحول آفرین است. هر نوع برنامهریزی در حوزه فناوری اطلاعات، چنانچه مبتنی بر جایگاهها و راهکارهای مطلوب فرهنگی تعریف شود، منشاء تحولاتی مثبت خواهد بود که در بستر فرهنگی جذب کننده آن رشد مناسب و مطلوب تری نیز خواهد داشت. اما اگر در برنامهریزی برای توسعه فناوری اطلاعات فقط پیشرفتهای فناوری یا هر نوع نگرش دیگری مد نظر قرار داده شود نمیتوان انتظار داشت که نتایج کار در حلقه فزاینده تأثیرات متقابل همواره مثبت باشد (پورممتاز، ۱۳۸۲، صص ۲۲-۲۳)
سازمانها باید جهت به کارگیری و استفاده بهینه از تکنولوژی فنآوری اطلاعات زمینهسازی لازم و مطلوب را داشته باشند تا بتوانند در این راه گامهای مهم و صحیح را در عرصه سازمان بردارند. یکی از مهمترین عوامل موفقیت و شکست در این حرکت در «فرهنگ سازمان» است. فرهنگ سازمانی به تمام جنبههای سازمانی تأثیر میگذارد و بر اساس اعتقادات و ارزشهای مشترک، به سازمانها قدرت میبخشد و بر نگرش رفتار فردی انگیزه و رضایت شغلی و سطح تعهد نیروی انسانی طراحی ساختار و نظامهای سازمانی، هدفگذاری، تدوین و اجرای استراتژیها و …. تأثیر میگذارد. همچنین فرهنگ سازمانی عامل مؤثر در ترویج خلاقیت و نوآوری است که از طریق ارزش نهادن به کار سخت و متمرکز و هدفدار، پشتکار و سختکوشی و تعهد عمل میکند (پورممتاز، ۱۳۸۲، صص ۲۳-۲۲)
۲- مفهوم فناوری اطلاعات
فناوری اطلاعات به طور کلی به عنوان اصطلاحی پذیرفته شده که به طور سریع دامنه گستردهای از تجهیزات و کامپیوترها، ابزارها، ذخیرهسازی دادهها، ابزارهای ارتباطات و شبکهای، کاربردها و خدمات که توسط سازمانها استفاده شده، تا داده و اطلاعات و دانش را ایجاد کنند، گفته میشود (عمید و میرزاده، ۱۳۸۸).
واژه فناوری اطلاعات احتمالاً در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی برای اشاره به استفاده از فناوری کامپیوتر برای کار با اطلاعات ابداع شده است در مجموع میتوان گفت که این فناوری شامل تمامی گونههای کامپیوترها، هم سختافزار و هم نرمافزار آنها و همچنین شبکههای ارتباطات بین دو کامپیوتر شخصی تا بزرگترین شبکههای خصوصی و عمومی است. علاوه بر این، فناوریهای کامپیوتری و ارتباطی یکپارچه شامل سیستمی که یک کامپیوتر شخصی را به یک ابر کامپیوتر در یک اداره متصل میکند تا شبکههای جهان گستر در زمره فناوری اطلاعات به حساب آیند (فرهنگی و دیگران ،۱۳۸۴)
۳- مفهوم فرهنگ
در جامعهشناسی برای فرهنگ تعاریف متعددی ارائه شده است. بروس کوئن معتقد است که فرهنگ را میتوان بهعنوان مجموعه ویژگیهای رفتاری و عقیدتی اکتسابی اعضای یک جامعه خاص تعریف کرد. واژه تعیین کننده در این تعریف، همان واژه اکتسابی است که فرهنگ را از رفتاری که نتیجه وراثت زیستشناختی است، متمایز میسازد بهطور خلاصه میتوان ویژگیهای فرهنگ را این گونه برشمرد:
* فرهنگ یاد گرفتنی است، اما هر چه یاد گرفتنی است فرهنگ نیست.
* فرهنگ ساختاری است.
* فرهنگ به جنبههای گوناگونی تقسیم میشود.
* فرهنگ پویاست.
* فرهنگ تغییرپذیر است.
در فرهنگ قواعدی وجود دارد که تجزیه و تحلیل آن را به روشهای علمی ممکن میکند فرهنگ وسیلهای است که فرد به کمک آن با محیط خود سازگار میشود (نارمنجی، ۱۳۸۹).
در تعریفی دیگر فرهنگ برنامهریزی ذهنی جمعی است که از یک گروه بشری تا گروه دیگر متفاوت است. یا مجموعهای کلی از مفروضات به اختیار درآمده مشترک است که یک گروه در طول تاریخ آن را فرا میگیرد. فرهنگ همچنین بر روی ارزشها، هنجارها و معانی متمرکز است و برای درک یک فرهنگ گروهی باید به عمق آن فرهنگ رفت. ارزشها و فعالیتها از عناصر مهم فرهنگ به شمار میآید. ارزشها یک عنصر اصلی میتواند باشد و فعالیتها عنصر جانبی، ارزشها حاصل اولیه زندگی در دوران کودکی، اجتماعی شدن و تحصیلات است که اغلب ثابت در ماهیت است اما میتواند در طول زمان با تغییر در فرهنگ تغییرش بازتاب پیدا کند(پورممتاز، ۱۳۸۲، صص۲۲-۲۳)
۴- انواع فرهنگ
فرهنگ به دو دسته تقسیم میشود:
الف – فرهنگ ملی : در اینجا فرهنگ چیزی معادل هویت ملی است که ارزش و هنجارها در بعد ملی معنا پیدا میکنند و مفهومی مبتنی بر دولت – ملت دارد (پورممتاز، ۱۳۸۲، صص ۲۲-۲۳).
ب – فرهنگ سازمانی : فرهنگ سازمانی نظام ارزشها، باورها و آداب و رسوم مشترک در بین اعضای سازمان است و تعاملات قسمتهای مختلف را برقرار میکند (رابینز، ۱۳۹۰)
۵- مدل فرهنگ سازمانی
دنیل دنی سان[۱] مدلی متمایز با سایر مدلهای فرهنگ سازمانی ارایه داده است که در ارتباط با استراتژی، محیط کسب و کار و در نهایت افزایش عملکرد و اثر بخشی سازمان میباشد (کاسیدا و پینتوزیپ[۲] ، ۲۰۰۸). بسیاری از محققان سازمانی تشخیص دادهاند که فرهنگ سازمانی تأثیر قـوی بـر عملکرد و اثر بخشی طولانی مدت سازمان دارد (اونی بازیکی و همکاران[۳]، ۲۰۰۷).
بهعلاوه، این مدل بر خلاف سایر مدلهای فرهنگ سازمانی قابلیت اجرای سریع و آسانی دارد و برای تمام سطوح سازمان کاربرد دارد (کاسیدا، ۲۰۰۸).
این مدل دارای چهار شاخص تعهد به مشارکت، سازگاری، انطباقپذیری و رسالت است و هر شاخص آن دارای سه مقیاس است. شکل ۱ این مطلب را نشان میدهد.
* شاخصها و مقیاسهای مدل فرهنگ سازمانی دنیل دنی سان:
۱- درگیر شدن در کار/ تعهد به مشارکت[۵]: این شاخص به این معناست که کارکنان به کارشان تعهد دارند، احساس مالکیت میکنند و خود را بهعنوان ورودی یا نیروی داخلی سازمان قبول دارند. سه مقیاس توانمند سازی، تیمسازی و توسعه قابلیتها این ویژگی را میسنجند.
۲- سازگاری[۶]: به سیستمها و فرایندهای سازمانی اشاره دارد که موجب افزایش همترازی و کارایی میشوند که با سه مقیاس ارزشهای بنیادی، توافق و هماهنگی و یکپارچگی سنجیده میشود.
۳- انطباقپذیری[۷] : نشاندهنده ظرفیت سازمان برای تغییر و واکنشهایی است که سازمان در برابر موقعیتهای خارجی دارد. مقیاسهای آن شامل ایجاد تغییر، مشتری محوری و یادگیری سازمانی میباشند
۴- رسالت[۸]: توسط این ویژگی سازمان میداند که چرا وجود دارد و به کجا باید برسد. با سه مقیاس جهت و هدایت استراتژیک، اهداف و مقاصد و دورنما سنجیده میشود (گیلسپای و همکاران[۹]، ۲۰۰۸)
۶- مطالعه رابطه بین فرهنگ و فناوری اطلاعات
ایجاد یک دیدگاه یکپارچه یا متحد نسبت به نقش فرهنگ در اتخاذ و استفاده فناوری اطلاعات به چند دلیل حیاتی است.
اول، در سطح ملی و سازمانی به دلیل اینکه فرهنگ یک تغییری را در باورها و ارزشهای جامعه ایجاد میکند مطالعه رابطه این دو یک امر مهم است.
دوم، با افزایش ادغام شرکتهای بزرگ افزایش اهمیت فرهنگ سازمانی و ملی برای تصمیم گیریهای اجرایی مورد توجه قرار گرفته است. در جایی که اطمینان از سازگاری فرهنگی یا به دنبال آن یکپارچهسازی فرهنگهای مختلف یک مانع بالقوه بهشمار میآید.
سوم، نسل جدید از فناوریهای اطلاعاتی پیشرفته برای پشتیبانی از کار مشترک استفاده میشود که این به موجب فناوریهای اجتماعی که محتوای فرهنگی بیشتری نیز دارد، است (پورممتاز، ۱۳۸۲صص ۲۲-۲۳)
۷- فرهنگ ملی و فناوری اطلاعات
یکی از اولین و مهمترین مطالعاتی که در مورد شناسایی و ویژگیهای فرهنگ ملی انجام گرفته است مطالعاتی است که توسط هافستد انجام شده است. وی برای بررسی و مطالعه تأثیر فرهنگ ملی روی فرد پارادایمی را مطرح کرده است و نوعی طبقهبندی از چهار بعد فرهنگ ملی ارائه داده است تا بر مبنای آن جوامع را طبقهبندی نماید که این چهار بعد شامل فاصله، قدرت ابهام گریزی، فردگرایی و مردگرایی/ زنگرایی است. با توجه به مطالعات انجام شده مدلی مطرح شده است به نام مدل «پیاز». شایان ذکر است که «مدل پیاز» لایههای مختلفی دارد. در مرکز آن ارزشها قرار دارد و اطراف مرکز هم عرفهای اجتماعی هستند. عرفها شامل تشریفات مذهبی، قهرمانهای ملی و نمادها میشود. پس هرچه از هسته فرهنگی دورتر برویم به قلمرو جامعه شناختی نزدیکتر میشویم. برای مثال: قلمرو رفتار اجتماعی و روابط اجتماعی، موسسات، تولید و توزیع محصولات مصنوعی و….. هر پدیده جدیدی در عرصه فناوری اطلاعات در ابتدای ظهور خود مجبور به عبور از لایههای این مدل میباشد تا به مرحله پذیرش و یا عدم پذیرش برسد (پورممتاز، ۱۳۸۲، صص ۲۲-۲۳)
۸- مدلهای کاربرد فناوری اطلاعات
تئوری عمل مستدل(TRA) [10]با استفاده از متغیرهای مختلف، رفتارهای افراد را در شرایط خاص پیشبینی میکند. این تئوری از بنیادیترین و نافذترین نظریههای رفتار انسانی است و برای پیشبینی سطح وسیعی از رفتارها به کار میرود. بر اساس تئوری عمل مستدل (TRA) رفتار هر فرد ناشی از نیت اوست و نیات نیز تابعی از نگرش افراد و هنجارهای درونی آنها میباشند (حبیبی و دیگران ۱۳۸۷، صص ۴۶-۵۶)
هنجارهای درونی، درک فرد نسبت به نظراتی که درباره رفتار وی است میباشد، یعنی اشخاصی که از نظر او مهم هستند، فکر میکنند که آن رفتار باید انجام شود یا نه. این دو متغیر به واکنش شخص در رابطه با چگونگی رفتار در شرایطی خاص منجر میشود و چناچه نگرش به شرایط جدید مثبت باشد و هنجارهای درونی با آن شرایط سازگار باشند، قصد انجام عمل محتملتر و نتیجه امکان بروز رفتار مناسب با آن شرایط بیشتر خواهد بود.
در سال ۱۹۹۱ آجزن با اضافه کردن متغیر «کنترل رفتار درک شده» که بهمعنای ادراک فرد از سختی یا آسانی است. نظریه رفتار برنامهریزی شده [۱۱](TPB) را ارائه داد (حبیبی و دیگران، ۱۳۸۷، صص ۴۶-۵۶)
دیویس و همکارانش (۱۹۸۹) در مدل پذیرش تکنولوژی(TAM) [12] به دو عامل عمده که در شکلگیری نگرش افراد نسبت به استفاده از یک فناوری تعیینکننده است، اشاره میکنند:
الف- درک سهولت استفاده: میزانی که شخص معتقد است استفاده از یک سیستم خاص نیاز به تلاش زیادی جهت یادگیری ندارد. یعنی کار کردن با یک سیستم تا چه میزان از نظر شخص آسان است.
ب- درک مفید بودن: میزانی که شخص معتقد است استفاده از یک سیستم خاص بر سطح عملکرد او میافزاید، یعنی میزانی که یک فناوری از نظر شخص موجب میشود تا در شرایط مساوی از امکانات موجود بهره بیشتری، ببرد.
در طول سالها مدل پذیرش تکنولوژی (TAM) توانسته است حمایت تجربی گستردهای را از طریق استدلالات، کاربردها و تکرارپذیری بهخاطر قدرتی که در زمینه پیشبینی در استفاده از سیستمهای اطلاعاتی و فناوریهای اطلاعات دارد، به خود جلب کند.از سوی دیگر، محققین همچنین دریافتند کهTAM بهتنهایی نمیتواند اطلاعات گویا و با معنای بیشتری در مورد عقاید کاربران در زمینه یک فناوری خاص را تأمین کند. لذا احساس کردند برای توسعه کاربری این مدل باید عوامل دیگری را نیز به آن افزود و یا آن را با مدلهای دیگر فناوری اطلاعات تلفیق نمود. به همین منظور محققین مختلف سعی نمودند در طول مطالعاتشان با افزودن عوامل متعدد به TAM به بررسی این مدل و مطالعات خود بپردازند (مقدسی و دیگران، ۱۳۹۱، صص ۶۴-۶۵).
۹- فرهنگ سازمانی و فناوری اطلاعات
با توجه به اینکه فرهنگ سازمانی نظام ارزشها، باورها و آداب و رسوم مشترک در بین اعضای سازمان است و تعاملات قسمتهای مختلف را بر قرار میکند. بنابراین یک ابزار مؤثر در بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در سازمان تلقی میشود. سازمان از طریق توجه به فرهنگ و شناخت فرهنگ موجود سازمان و تجزیه و تحلیل آن و خلق ارزشهای مناسب در حمایت از فرهنگ مطلوب میتواند در راستای به کارگیری مؤثر فناوری اطلاعات و ارتباطات سازمان نقش مهمی را ایفا نماید. که بسیاری از عدم کارایی که در یک سازمان پیش میآید ناشی از عدم بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات است زیرا رشد روز افزون اطلاعات به سازمانها کمک میکند که در میدان رقابت موفق عمل کنند. یکی از موانع اساسی عدم بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات فقدان فرهنگ سازمانی بهکارگیری آن میباشد.
در سالهای اخیر سازمانهای سرمایهگذاریهای کلانی بر روی فناوری اطلاعات انجام دادهاند ولی با این حال یک شماری از عوامل داخلی و خارجی بر اتخاذ فناوری اطلاعات تأثیر میگذارد.
عوامل خارجی شامل سیاستهای دولت در کسبوکار و سرمایهگذاری، نیروهای بازار مانند رقابت و فناوری و وجود زیرساختهای اطلاعاتی ملی است و عوامل داخلی شامل اندازه سازمان، درجه تمرکز، رسمیت در کار و فرهنگ سازمانی است. فرهنگ حیاتیترین مسئله در طرحهای فناوری اطلاعات است. یک فرهنگ سازمانی رابطه خیلی نزدیکی برای دستیابی به موفقیت دارد. برنامهها و طرحها باید شامل فرهنگ جاری در سازمان باشد و همچنین پیشبینی کند که این فرهنگ چگونه ممکن است بر روی تلاشهای فناوری اطلاعات تأثیرگذار باشد. فرهنگ سازمانی نقش بسیار مهمی در سرمایهگذاری، اتخاذ و انتشار فناوری اطلاعات در سازمان دارد و فناوری اطلاعات چون که در محیط کاری سازمان تغییر ایجاد میکند ممکن است ابزار تغییر در فرهنگ سازمان باشد (مقدسی و دیگران، ۱۳۹۱، ص۶۵)
۱۰- انتشار و اشاعه فناوری اطلاعات
انتشار و اشاعه فناوری اطلاعات یک فناوری جمعی است که شامل معرفی، ادغام، جذب و نفوذ فناوری سیستمهای اطلاعاتی در سرتاسر سازمان است (جعفرخانی، ۱۳۸۸).
مک فارلان و مک کینی (۱۹۸۲) یک مدل رویهای برای انتشار فناوری اطلاعات پیشنهاد کردهاند که شامل چهار گام زیر میباشد:
۱- شناسایی و سرمایهگذاری فناوری اطلاعات
۲- آزمایش یادگیری و اتخاذ
۳- مدیریت، کنترل و عقلایی کردن
۴- انتقال گسترده فناوری اطلاعات (داسگوپتا[۱۳]، (۱۹۹۷)
۱۱- رابطه انتشار و اشاعه فناوری اطلاعات و فرهنگ سازمانی
چون فرهنگ سازمانی یک عامل سازمانی است. در اینجا اینکه به دیگر عوامل سازمانی که بر اشاعه و تغییر فناوری اطلاعات اثر میگذارد نیز باید نظری داشته باشیم. این عوامل شامل فرد، وظیفه ابتکار عمل، ساختار و محیط است. چون عوامل سازمانی بر فرهنگ سازمانی تأثیر میگذارند در نتیجه فرهنگ سازمانی بر روی اشاعه فناوری اطلاعات اثر گذار است .
با توجه به مدل مک فارلان و مک کینی میتوان گفت فرهنگی که در مرحله اول در واقع تأثیرگذار در سازمان است شناسایی میشود و در مرحله دوم فرهنگ سازمانی که در حال تغییر مورد آزمایش قرار میگیرد و برای اینکه این فرهنگ در حال تغییر مورد اتخاذ قرار بگیرد سعی میشود که آن فرهنگ را مورد یادگیری افراد سازمان قرار دهند، در مرحله سوم فرهنگ اتخاذ شده را مدیریت و کنترل میکنند و در مرحله آخر فرهنگ به طور گسترده در سازمان انتشار پیدا میکند (جعفرخانی، ۱۳۸۸).
در اینجا فرهنگ سازمانی خود شامل چهار سطح است:
سطح اول – الهام یا واقعیتهای ساختگی: ابزارهای فیزیکی و رفتاری و شفاهی از فرهنگ سازمانی.
سطح دوم – دیدگاه و چشمانداز: توسط یک سری هنجاری و قوانین کاربردی برای محتوا دادن به اشتراک گذاشته میشوند.
سطح سوم – ارزشها: عوامل بنیادی هستند و برای قضاوت موقعیتها اعمال، اهداف و افراد مورد استفاده قرار گرفته میشود.
سطح چهارم – فرضیات: باورهایی که افراد در مورد خودشان و دیگران و ارتباطشان با افراد دیگر و ماهیت سازمان دارند.
زمانی که فرهنگ تغییر میکند یکی یا هر چهار سطح نیز تغییر پیدا میکنند (جعفرخانی، ۱۳۸۸).
برای اجرای این تغییرات سه برنامه عملیاتی زیر پیشنهاد داده میشود:
الف – انگیزش: آماده کردن یک واحد یا یک سازمان برای تغییر فرهنگ بهوسیله ضعیف کردن نیروهای مقاوم در مقابل تغییر.
ب – مدیریت: دوباره تعریف کردن چهار سطح فرهنگ سازمانی در یک واحد.
ج – تثبیت: نهادینه کردن فرهنگ جدید در سازمان (جعفرخانی، ۱۳۸۸).
۱۲- نتیجهگیری
مفهوم فرهنگ از همان اولین روزهایی که رشته سیستمهای اطلاعاتی ایجاد شد توسط این رشته مورد مطالعه قرار گرفت، ارزشها و باورهای مورد توجه در فناوری اطلاعات مانند ملیت، اخلاق، فرهنگ سازمانی و حرفهای توسط محققان برای درک رابطه بین فناوری اطلاعات و فرهنگ در حوزه وسیعی مورد مطالعه قرار گرفته است. در واقع نیروی انسانی به عنوان مهمترین منبع اصلی سازمان با استفاده از اطلاعات فناوری، مواد تجهیزات و بودجه و…. به تولید کالا و خدمات بپردازد و در صورتی که درست عمل کند، سازمان نیز از عملکرد خوبی برخوردار خواهد شد، لذا سازمان از طریق توجه به فرهنگ و شناخت فرهنگ موجود سازمان و تجزیه و تحلیل آن و خلق ارزشهای مناسب در حمایت از فرهنگ مطلوب میتواند در راستای بهکارگیری مؤثر فناوری اطلاعات و ارتباطات سازمان نقش مهمی را ایفا سرتيه نماید (گالیوان و سرتیه[۱۴]، ۲۰۰۵، صص ۳۳۸-۲۹۵).
همچنین فناوری پیوسته در حال تغییر است. این تغییرات آثار اجتماعی و اقتصادی را بر جنبههای گوناگون زندگی روزمره فرد دارند. با این حال فناوری ابزاری است که بهوسیله انسان و برای رسیدن به مقصودی خاص طراحی شده است و در سطح ملی به عنوان محرکه و ابزار اصلی جهانی شدن با گسترش ارتباطات، اطلاعرسانی، ارتقای دانش و آگاهی جهانی، تسریع تحرک اجتماعی، گسترش علوم و دانش بشری، افزایش تبادل دیدگاهها، درک متقابل فرهنگها، رفع سوء تفاهمها میان ملتها، ارتقای ارزشهای مشترک ذهنی و احساس تعلق انسانها به اجتماعی کلیتر، گسترش تقویت همکاری و همفکری ملتها، موجب تقویت هویتهای ملی گردیده است و در سطح سازمانی، فرهنگ سازمانی به دلیل ماهیت اثرگذاری قوی که میتواند بر رفتار و عملکرد اعضای سازمان داشته، نقش مهمی را در به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایفا میکند. بنابراین فناوری اطلاعات و ارتباطات، یکی از مهمترین مسائل عصر حاضر در تمام جوامع میباشد، پس بهکارگیری آن در سازمانها جهت هماهنگی با جامعه بینالملل لازم و ضروری به نظر میرسد (مقدسی و دیگران، ۱۳۹۱، ص ۶۶)
درباره ما
به پیج اینستاگرامی ما بپیوندید