راهنما رهبران استراتژیک واقعی

راهنما رهبران استراتژیک واقعی

راهنما رهبران استراتژیک واقعی

راهنما رهبران استراتژیک واقعی | هر رهبری از سرپرستی با حقوق کم تا مدیرعاملی با حقوق شش‌رقمی، فهرست بلندبالایی از اصول رهبران و مسئولیت‌های روزانه دارد. این مسئولیت‌ها و وظایف می‌تواند به‌آسانی رهبران را دستپاچه کند و باعث شود در یک الگو قفل شوند و فقط به مهم‌ترین نگرانی‌ها فکر کنند. حتی برای بهترین‌های ما هم این اتفاق می‌افتد که آن‌قدر مشغول نگاه‌کردن به جلو پایمان می‌شویم و یادمان می‌رود سرمان را بالا بیاوریم و مسیر جلوتر را ببینیم.

بسیاری از رهبران در این دام می‌افتند؛ درنتیجه دست‌و‌پایشان بسته می‌شود و نه می‌توانند به ظرفیت کامل خود برسند و نه اعضای تیم را برای تحقق اهدافشان رهبری کنند. چشم‌انداز تونلی که به‌وجود می‌آید، باعث می‌شود خیلی از رهبران نتوانند جلوتر را ببینند تا فرصت‌ها و چالش‌ها را تشخیص دهند. این اشتباهات می‌تواند به از‌دست‌رفتن درآمد و شغل و حتی شکست در کسب‌وکار منجر شوند. پس، راه‌حل چیست؟ وقتی اصول رهبران استراتژیک را تمرین می‌کنید، می‌توانید به موفقیت برسید.

استراتژی رهبری چیست؟

راهنما رهبران استراتژیک واقعی | استراتژی رهبری برنامه‌ای پر از جزئیات و دقیق است که برای کمک به رهبران در پیش‌بینی متغیرهای آینده و تحقق هدف موردانتظار و بلندمدت طراحی شده است؛ بنابراین، رهبران استراتژیک اصول رهبران استراتژی‌ها را برای این طراحی و اجرا می‌کنند که تیمشان کارآمد باشد. دانستن چگونگی ایجاد استراتژی برنده و اجرای اثربخش آن مهم است.
استراتژی رهبری برنامه‌ای پر از جزئیات و دقیق است که برای کمک به رهبران در پیش‌بینی متغیرهای آینده و تحقق هدف موردانتظار و بلندمدت طراحی شده است.
احتمالاً با خود می‌گویید: «این خیلی خوب است؛ ولی چطور می‌توان رهبر استراتژیک شد؟» با استفاده از اصول رهبران و ارزش‌ها و باورهای رهبری تمام رهبران بزرگ می‌توانید. حالا اصول این نوع رهبری چیست؟
این مقاله با نشان‌دادن ویژگی‌هایی که به رهبران کمک می‌کند تنها حال را نبینند و روی آماده‌شدن برای آینده تمرکز کنند، شما را راهنمایی خواهد کرد. همچنین، مثال‌هایی از رهبری استراتژیک ارائه می‌دهد و اهمیت رهبری استراتژیک را روشن و مهارت‌های مهم رهبری استراتژیک را بیان می‌کند.

۱. در اصول رهبران مسئولیت را محول کنید و مالکیت را پرورش دهید

پادزهر کوته‌بینی در اصول رهبران استراتژیک، برگرفته از دفترچه‌ای نظامی ‌است که کاملاً برای پیش‌بینی اتفاقات غیرمنتظره طراحی شده است. تاریخ استراتژیست‌های بسیار خوبی مانند ناپلئون و چنگیزخان را یادآوری می‌کند؛ زیرا آن‌ها دنیا را آن‌گونه که می‌شناسیم، شکل دادند.
آنچه باید به‌خاطر بسپاریم، این است که هیچ‌یک از فرماندهان بزرگ به‌تنهایی کاری انجام نداده و هرکدام ارتشی پشت خود داشته‌اند و باید به سربازان خود اعتماد می‌کردند تا دستورها را اجرا کنند. همین مؤلفۀ اصول رهبران استراتژیک را می‌توان در کسب‌وکار به‌کار برد. ممکن است با وجود تلاش‌هایتان ملتی را فتح نکنید؛
اما تفاوت وجود دارد بین رهبرانی که با «ارتش» خود مثل «سرباز» برخورد می‌کنند و رهبرانی که آن‌ها را «برده» می‌دانند. اصول رهبران استراتژیک‌بودن به‌معنای پر‌کردن نقش‌های لازم با افراد مناسب و سپس دادن استقلال و منابع موردنیاز به آن‌ها برای انجام کارهایشان است.
وقتی پروژه یا برنامه یا کار جدیدی شروع می‌کنید، همۀ وظایف و مسئولیت‌ها را فراموش نکنید و سربازان خود را مدیریت خُرد نکنید. اگر آن‌ها به آموزش بیشتر یا برای انجام وظایفشان به کمک نیاز دارند، به‌خاطر داشته باشید این موضوع مهمی‌ است.
اگر توانایی انجام کاری را دارند که به آن‌ها بابتش حقوق می‌دهید؛ پس، اجازه دهید انجام دهند. مسئولیت‌هایی که می‌توانید، به تیم محول کنید تا همه ازجمله خودتان و نه‌فقط خودتان در کار سهیم باشند؛ پس، تیم خود را تشویق کنید مسئولیت کارها و وظایف خود را برعهده بگیرند و به‌خاطر موفقیت یا شکست در کارشان پاسخ‌گو باشند. درنهایت، اگر قرار است از کسی تقدیر شود، اجازه دهید کسی تحسین و تقدیر شود که کار را انجام داده است.

۲. در اصول رهبران سرسخت باشید

حتی با دقیق‌ترین راهبردها، هیچ فرمانده‌ای در میدان نبرد یا دفترکار سابقۀ عالی ندارد. هیچ‌یک از استراتژی‌‌ها نمی‌تواند هر متغیر را توضیح دهد و حتی وقتی متغیرها بیشتر در نظر گرفته شوند، همچنان آماده‌شدن برایش ممکن است چالش‌برانگیز باشد. گاهی اوقات کمبود بیشتر از حد انتظار است؛ مثلاً دستگاه‌ها و تجهیزات خراب می‌شوند و کارمندان استعفا می‌دهند یا اعتصاب می‌کنند.
نکته این است که همه‌چیز طبق برنامه پیش نمی‌رود. آنچه رهبران استراتژیک را متفاوت می‌کند، این است که به‌خاطر ریسک شکست نمی‌خورند. مشکلات و پیچیدگی‌ها ممکن است سرعت رهبران استراتژیک را کُند کند؛ اما آن‌ها متوقف نمی‌شوند و درعوض، با سرسختی از مشکلات عبور می‌کنند و این سرسختی به‌سرعت همه‌گیر می‌شود. اگر تیمتان ببیند درمقابل ناملایمات مثبت‌اندیش می‌مانید، ذهنیت شما را پیدا و معمولاً فداکاری می‌کند.

۳. در اصول رهبران چابک باشید

همۀ تغییرات در برنامه بد نیستند و برخی از آن‌ها می‌تواند فرصت‌هایی باشد که به‌طورغیرمنتظره و اغلب بی‌خبر پیش می‌آید. تفاوت اصلی بین «برنامه» و «استراتژی» در این است که استراتژی به‌گونه‌ای طراحی شده که با تغییر شرایط بتواند اصلاح شود؛ در‌حالی‌که برنامه‌ها غیرمنعطف و ثابت است (مانند کف ساختمان). اصول رهبران استراتژیک این توانایی را دارد درصورت لزوم، تغییر کند، خواه ادامۀ رهبری ارزشمند یا دوری و اجتناب از مشکلات باشد.
تفاوت اصلی بین «برنامه» و «استراتژی» در این است که استراتژی به‌گونه‌ای طراحی شده که با تغییر شرایط بتواند اصلاح شود؛ درحالیکه برنامه‌ها غیرمنعطف و ثابت است (مانند کف ساختمان).
این مثل تفاوت بین شطرنج‌باز تازه‌کار و استاد شطرنج است. تازه‌کارها تمایل دارند جوری بازی کنند که در گذشته برای آن‌ها جواب داده؛ حتی وقتی رقیبشان استراتژی آن‌ها را فهمیده است و برای خنثی‌کردنش اقدام متقابل انجام می‌دهد. استادان با یک تاکتیک شروع می‌کنند و بعد وقتی رقیبشان آسیب‌پذیر می‌شود، سریع تاکتیک خود را عوض می‌کنند.

۴. در اصول رهبران ریسک‌های استراتژیک را در نظر بگیرید

در کسب‌وکار مانند زندگی، هیچ‌چیزی قطعی نیست. هر سرمایه‌گذاری‌ای ریسک دارد و با ریسک احتمال شکست و زیان به‌وجود می‌آید. بیشتر ما بخش سالم زندگی خود را تلاش می‌کنیم تا ریسک را به حداقل برسانیم؛
اما همان‌طورکه این ضرب‌المثل قدیمی ‌می‌گوید، «اگر روی چیزی سرمایه‌گذاری نشود، هیچ‌چیز به دست نمی‌آید»، اگر برای شغل تقاضا ندهیم، نمی‌توانیم آن شغل را به‌دست آوریم؛ و اگر از کسی درخواست نکنیم، سر قرار نمی‌آید؛ و بدون رنگ‌زدن روی بوم، نمی‌توانیم شاهکار نقاشی کنیم. بدین‌ترتیب، رهبران استراتژیک از ریسک‌های استراتژیک نمی‌ترسند.
باوجوداین، بین «ریسک» و «قمار» تفاوت وجود دارد. توصیه ما این نیست که بر سر سرمایۀ کسب‌وکارتان قمار کنید یا همۀ ژتون‌هایتان را روی میز قمار ببازید. توصیه ما چیزی بیش از بازی پوکر، یعنی ارزیابی دقیق احتمالات برای شکست یا سود و اقدامی ‌قاطعانه موافق یا مخالف فرصت‌های موجود است. در‌حالی‌که پوکر اغلب درکنار بازی‌های قمار واقعی مانند تله یا رولت گروه‌بندی می‌شود، درواقع نوعی بازی مهارت است.

این بازیِ شانس نیست؛ بلکه بازیِ ریسک است. می‌توانید احتمال موفقیت خود را با دقت نسبی پیش‌بینی کنید؛ حتی اگر همۀ کارت‌ها را نداشته باشید یا می‌توانید بگویید چه موقع می‌بازید و چه موقع می‌برید. شاید مهم‌تر از همه این باشد که درک روشنی از این موضوع دارید که چه چیزی می‌بازید یا می‌برید. ریسک‌هایی که در کسب‌وکار می‌کنید، باید به همین روش باشد. همۀ سرمایه‌تان را روی چیزی سرمایه‌گذاری نکنید که فقط احتمال موفقیت داشته باشید یا فقط پولتان را به شما برگرداند.
گزینه‌هایتان را بررسی کنید و محتاط باشید؛ ولی از این نترسید که روی دست برنده شرط ببندید.

۵. تیم خود را درمقابل ریسک‌های استراتژیک ایمن کنید

دقیقاً همان‌طورکه باید در ریسک‌کردن شجاعت داشته باشید، باید محیطی بسازید که شجاعت را در تیمتان پرورش دهد. دشمن و رقیب اصلی شما ترسی است که تقریباً همۀ کارمندان دارند: اگر خراب کنند، رئیسشان آن‌ها را اخراج یا به‌شکل دیگری مجازات می‌کند.
اگر می‌خواهید به عنوان مدیر و رهبر کارمندانتان شجاعت لازم برای گرفتن تصمیمات سخت را داشته باشند، در‌صورت شکست، باید کمی ‌به آن‌ها فضا و فرصت بدهید. اگر ریسک هوشمندانه و محاسبه‌شده‌ای کردند و همه‌چیز خوب پیش نرفت، به‌خاطر این موضوع آن‌ها را مجازات نکنید و آن را به تجربه‌ای آموزنده تبدیل کنید تا برای ارزیابی ریسک‌ها در آینده بیشتر آماده شوند.درحالی‌که نیازی نیست کاری کنید حس کنند انجام ریسک‌های بی‌هراس و بی‌احتیاط پذیرفتنی است، حذف برخی از پیامدها برای ریسک استراتژیک باعث می‌شود این توانایی را پیدا کنند به‌دنبال فرصت‌ها و سرمایه‌گذاری‌های جدیدی باشند که برای شرکت سودآور است.

۶. در اصول رهبران همکاری را تشویق کنید

کسب‌وکارها سریع‌تر از گذشته در حال تحول است؛ بنابراین، توانایی پشتیبانی از محیط همکاری به مهارت مهم مدیریت و رهبری استراتژیک تبدیل شده است. ظهور فناوری‌های دیجیتال نحوۀ کار ما را به‌طرز چشمگیری تغییر داده است و بسیاری از شرکت‌هایی که نتوانسته‌اند با سرعت زیاد پیش بروند، از بین رفته‌اند.
در فرهنگ تعاملی ما که همه‌چیز متصل و مرتبط است، اگر بخواهیم دربرابر آنچه در اطرافمان رخ می‌دهد منزوی باشیم، این ریسکی جدی و نه ریسکی استراتژیک است.

دربارۀ سازمان‌ها نیز همین‌طور است. وقتی بخش‌ها و افراد فقط وظیفه‌ای عمل می‌کنند، دیگر به نیازهای تیم بزرگ‌تر توجهی نمی‌کنند و تیم نیز ممکن است مجبور شود برای تحقق اهداف به آن‌ها پیشنهاد کمک کند. استفاده از فرهنگ همکاری کمک می‌کند همه از آنچه آگاه شوند که مناسب تصویر بزرگ‌تر است و چه منابعی دراختیار دارند.
همکاری خاک حاصل‌خیزی فراهم می‌کند که در آن، تنوع تیم می‌تواند ایده‌های نوآورانه‌ای پرورش دهد؛ اما همۀ موقعیت‌ها به همکاری نیاز ندارند. برای مثال، تیم تولید ضرورتاً نیازی نیست به تیم حسابداری در امور دفترداری کمک کند. به‌عبارت‌دیگر، سعی نکنید در جایی که مفید نیست، همکاری را اجباری کنید. خطوط باز ارتباطی بین افراد و تیم‌ها همیشه فکر خوبی است؛ به‌ویژه وقتی‌که فرد یا تیمی ‌تحت‌تأثیر تلاش‌های دیگری قرار دارد.

۷. برای ایجاد تصور کامل، اطلاعات جمع‌آوری کنید

در اصول رهبران رهبری استراتژی برای تصمیم‌گیری‌های روشن و محاسبه‌شده، باید تصویر کاملی از موقعیت و وضعیت داشته باشد. داشتن تصویر کامل به کار و تلاش زیاد نیاز دارد: باید اطلاعات جمع‌آوری کنید، آزمون A یا B را انجام دهید، گروه‌های تمرکز داشته باشید و گزینه‌ها و هزینه‌ها را بررسی کنید.
موضوع مهم این است که مطمئن شوید در اطلاعات شکاف وجود ندارد. هرچه کمتر بدانید، تصمیماتتان کمتر استراتژیک خواهد بود و احتمال شکست بیشتر است. هرکاری لازم است انجام دهید تا اطلاعات لازم را به‌دست آورید.

۸. اقدام هوشمندانه انجام دهید

پس از کسب اطلاعات، باید براساس آن عمل کنید. کنشگری از اصول رهبران استراتژیک است. اگر کنشگر نیستید و فقط نشسته‌اید و منتظرید اتفاقی بیفتد، باعث می‌شود در انقیاد شرایط باشید. جلوزدن از موانع آینده و آمادۀ فرصت‌های آینده شدن، به فعال‌بودن و انجام کار نیاز دارد. به‌عبارت‌دیگر، رهبری که یک جا نشسته، رهبری است که آمادگی ندارد.
اگر کنشگر نیستید و فقط نشسته‌اید و منتظرید اتفاقی بیفتد، باعث میشود تحت کنترل شرایط باشید.

۹. تغییر را پیش ببرید

قبلاً گفتیم چگونه تیم یا شرکتِ موفق با زمان تغییر می‌کند. این چیزی است که انتظار داریم اتفاق بیفتد. با‌این‌حال، اگر می‌خواهید در دنیای حرفه‌ای سرآمد و عالی باشید، باید تغییرات را هدایت کنید، نه اینکه با آن‌ها پیش بروید. تعدادی از نام‌های مشهور در دنیای تجارت، همچون استیو جابز و والت دیزنی و مارک زاکربرگ، به‌سرعت ما را یاد کسانی می‌اندازند که هدایت‌کنندگان تغییر بودند و در صنایع خود انقلاب‌هایی به‌وجود آوردند.
بسیاری از این موارد به ریسک‌های استراتژیک برمی‌گردد و دانستن اینکه چه موقع باید ایدۀ خوب را دنبال کنیم. آنچه باید قبول کنید، این است که نمی‌توانید همۀ کارها را به یک شیوه ادامه بدهید.
درنهایت، اگر می‌خواهید به‌عنوان تیم و کسب‌وکار باقی بمانید، باید همه‌چیز را تغییر دهید. هرچه زودتر بتوانید برای بهترشدن تغییر کنید، کسب‌وکارتان بیشتر سود خواهد برد.

۱۰. در اصول رهبران چشم‌انداز داشته باشید

برای رسیدن به مقصد، باید بدانید کجا می‌روید و کجا می‌خواهید بروید. سفری که مقصد نداشته باشد، فقط سرگردانی و پرسه‌زنی است و رهبران استراتژیک می‌دانند نباید پرسه بزنند. آن‌ها می‌دانند موفقیت برای خود و تیم و سازمانشان به چه معنا و چگونه است.
آن‌ها می‌توانند به‌روشنی مقصدی را توصیف کنند که می‌خواهند به آن برسند و خوب می‌دانند برای رسیدن به آن چه گام‌هایی باید بردارند. شما نمی‌توانید مقصد را از روی هوس انتخاب کنید و هدف شما باید منطقی و دردسترس باشد؛ ولی باید مقصدی باشد که تیمتان بتواند به آن برسد.
انتخاب چنین هدفی مستلزم این است که تمام اطلاعات موردنیاز را داشته باشید و از مهارت‌های تفکر استراتژیکتان استفاده کنید. قبل از تعیین مقصد باید همۀ مشکلات و موانع را بدانید؛ در‌غیر‌این‌صورت، چشم‌انداز شما ناقص خواهد بود.

۱۱. چشم‌انداز استراتژیک خود را به‌اشتراک بگذارید

وقتی چشم‌انداز استراتژیک داشتید، یعنی چشم‌اندازی که با اهداف مناسب باشد، باید آن را با تیمتان در میان بگذارید. وقتی تیمتان ببیند برای چه چیزی کار و تلاش می‌کند، برای رسیدن به آن باانگیزه‌تر می‌شود و وقتی به آن برسد، احساس موفقیت خواهد کرد. بی‌اطلاع‌گذاشتن آن‌ها معمولاً به ناامیدی و سوء‌تفاهم منجر می‌شود. در چنین موقعیت‌هایی می‌پرسند «چرا این کار را می‌کنم؟» و این چیزی است که باید از آن اجتناب کنید.
آن‌ها را در برنامه‌های بزرگتان قرار دهید و بهتر است اجازه دهید بخشی از روند توسعه اهداف باشند. بدین‌ترتیب، احساس می‌کنند در آینده حرفی برای گفتن دارند که باعث توانمندسازی آن‌ها می‌شود و انگیزه‌شان را بیشتر می‌کند.

۱۲. برای رشد و تأمل درونی تلاش کنید

آخرین اصل که از همه مهم‌تر است، این است که رهبر استراتژیک همواره در تلاش برای پیشرفت، چه شخصاً و چه در تیم است. پیشرفت فرایندی دو‌مرحله‌ای است: ۱. فکر کنید چه کاری را خوب انجام می‌دهید و چه چیزی باید بهتر شود و چه نوع مهارت‌هایی دوست دارید داشته باشید؛ ۲. از اصول مذکور برای ایجاد استراتژی استفاده کنید.

سخن آخر

راهنما رهبران استراتژیک واقعی | برای مشخص‌کردن چیزهایی که می‌خواهید اول روی آن‌ها متمرکز شوید، مهارت‌ها و ویژگی‌ها را اولویت‌بندی کنید. سپس، اطلاعات لازم را جمع‌آوری کنید و از رشد احتمالی‌تان چشم‌انداز به‌دست آورید و به‌سمت تحقق اهداف حرکت کنید. هرچه شما و تیمتان بیشتر بدانید و بتوانید، ارزشتان برای شرکت بیشتر خواهد شد و به چیزهای بیشتری می‌توانید دست پیدا کنید. هرگز دست از پیشرفت نکشید.
تبدیل‌شدن به رهبر استراتژیک کار ساده‌ای نیست و اجرای این اصول مطمئناً کار سختی است؛ اما درنهایت نتیجۀ خوبی خواهد داشت. رهبران استراتژیک تمایل دارند در صنایع خود پیش‌گام شوند و درحالی‌که شرکت‌های دیگر دست‌و‌پا می‌زنند، تیم‌ها و سازمان‌هایشان را در شرایط خطرناک هدایت کنند. اگر می‌خواهید چنین رهبری باشید، وقتش رسیده استراتژی‌های محکمی‌ اجرا کنید.

شما میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر در حوزه توسعه فردی به دیگر مقالات ما در سلام کسب و کار رجوع کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *