مدیر و رهبر چه تفاوت‌هایی باهم دارند؟

مدیر و رهبر

مدیر و رهبر چه تفاوت‌هایی باهم دارند؟

یکی از بهترین توصیف‌هایی که دربارۀ رهبران شنیده‌ام این است که رهبران بر چشم‌انداز و راهکارها موجود و برداشتن موانع سر راه گروه‌هایشان تمرکز می‌کنند؛ همان‌طور که یک مربی در ورزش این کار را انجام می‌دهد. برعکس مدیران معمولاً بر اجرای امور و چگونگی کارکرد در کسب‌وکار تمرکز می‌کنند. در این مقاله مسیر تبدیل‌شدن مدیر به رهبری را برای شما بازگو خواهم کرد.

مدیر موفق کیست؟

مدیر و رهبر واقعی دائماً سعی در فراهم کردن چشم‌اندازی خوب و جهتی واضح برای هم تیمی‌های خود است.

رهبران موفق اولویت‌ها و انتظارها را شفاف می‌کنند، نقش کارکنان را تعریف می‌کنند و مطمئن می‌شوند که فرآیندها و ظرفیت‌های لازم برای آن‌ها فراهم است.

موضع رهبری شما خیلی بر رضایت شغلی کارکنان تأثیر دارد.

امروز برای اینکه کارگران را وارد در مشارکت کنید، بیشتر بر رهبری تمرکز کنید تا مدیریت.

به این نتیجه رسیدم که بیشتر کارکنان دنبال مربی‌ای هستند که بتواند کمکشان کند تا پیشرفت کنند تا تقلا کنند تا بتوانند برای شرکت ارزش‌افزوده بیاورند. این قضیه مخصوصاً برای نسل وای (نیروی کار فردا) برقرار است.

شناخت مسیر حرکت و موفقیت کارکنان

رهبری تیم مولد مستلزم خلاصشان از عملیات روزانه است تا بتوان بر تنظیم راهکار و چشم‌اندازی واضح تمرکز کرد –چرا و چه و بتوان تیم را به‌راحتی رها کرد تا ببینیم که چطور خود را مدیریت می‌کند.
اگر عادت کرده باشید مشکلات را تشخیص دهید و آتش را خاموش‌کنید و از جایگاه مدیریت واکنش نشان دهید، برای شما این کار سخت خواهد بود؛ اما من یاد گرفته‌ام که فعالانه پیش‌رفتن جزء مهارت‌های آموزشی است.

مدیر و رهبر؛ اجراکننده، هدایت‌کننده

من که مدیرعامل یک مؤسسۀ بازاریابی دیجیتال هستم، عادت داشتم همۀ گزارش‌های ماهانه را ازنظر کیفیت مرور کنم پیش از اینکه به دست مشتریانمان برسد. این کار زمان زیادی را برای مدیریت می‌خواست.
فهمیدم آن کار کمکی نمی‌کند. دفتری نوشتم دربارۀ اینکه چطور این گزارش‌ها را اعضای تیم بنویسند، تیم خود را آموزش دادم و آن‌ها را رها کردم. هنوز از کارشان مطلع می‌شوم؛ ولی حالا می‌توانم بر تربیت افراد برای بهبود روند کار تمرکز کنم و آن‌ها می‌دانند که تا گزارش را نفرستند بازخورد من را دریافت نمی‌کنند. این مسئله باعث پاسخ‌گویی بیشتر دیگران و کار کمتر من می‌شود.

وقتی تیم را توانمند کردم که گزارش بنویسند، همه بهتر شدن نتیجه را دیدند.

سه راه‌حل برای حرکت از مدیریت روزانه به سمت رهبری

۱- ارزش‌های اصلی را ایجاد نمایید و آن‌ها را دنبال کنید

درحالی‌که ۸۰٪ از شرکت‌های ۱۰۰Fortune در مورد ارزش‌های اصلی خود به‌صورت عمومی صحبت می‌کنند، آن‌ها اغلب حرف‌های توخالی و پوچ هستند که به هیچ‌وجه عملیاتی نمی‌شوند.
معجزه وقتی پیش می‌آید که ارزش‌های اصلی وارد زندگی کاری و روزانۀ کارکنان شود و باعث تصمیم‌گیری خودجوش‌تر در میان آن‌ها گردد و مدیر و رهبر ناظر فعالیت‌ها باشند.
ارزش اصلی ما: «استقبال از رابطه‌ها» مدیر و رهبر را توانمند می‌کند تا تصمیمات مالی را طبق نتایج بلندمدت بگیرند، نه سودهای کوتاه ‌مدت.
ارزش‌های اصلی بر فرهنگ های سازمانی اثر می‌گذارد و واردکردن تیم درراه ایجاد آن ارزش‌ها کمک می‌کند تا کارگران بیشتر پیوستگی و توانمندی را در گروه احساس کنند.
به‌جای اجازه خواستن، می‌توانند پیش من بیایند و بگویند: «این امتیاز را به یکی از شریک‌هایمان دادم؛ چون کار درست این بود.»

برای ایجاد شرایط موفقیت، کارکنان باید بفهمند کسب‌وکار به کدام سمت حرکت می‌کند و چطور باید رفتار کنند تا پیشتاز باشند.

۲- توسعۀ حرفه‌ای خود را نادیده نگیرید

بسیار پیش می‌آید که رهبران برای هرکس در تیم خود مسئولیتی فرض کنند غیر از خودشان. گرچه همه گاهی به مدیریت و رهبری نیاز داریم، رهبران معمولاً فعال‌اند و مدیران واکنش‌گر. برای اینکه رهبری بزرگ باشید، برای توسعۀ حرفه‌ای خودتان وقت بگذارید.
عضو سازمان‌های حرفه‌ای محلی و ملی شوید یا در همایش‌ها شرکت کنید تا صحبت رهبران دیگر را که به موفقیت رسیده‌اند بشنوید.
دنبال گروه‌هایی باشید که فراتر از شبکه‌سازی و دادن کارت ویزیت شما را به چالش می‌کشند و حمایت می‌کنند. توجه کنید که باید دنبال مربی یا معلمی موفقیت باشید و حتی هیئتی رسمی از مشاوران به وجود آورید.
هیچ‌چیز هیچ‌وقت به آن آسانی که به نظر می‌رسد نیست. پس به حمایت و تجربۀ دیگران برای راهنمایی خود اکتفا نکنید. به عنوان مدیر و رهبر از کسانی یاد بگیرید که آنچه را که دوست دارید انجام دهید، انجام داده‌اند.
فراموش نکنید که این تمرکز بر توسعه را نیز به تیم خود منتقل کنید. مثلاً گیت هاب به هر کارمندش اجازه می‌دهد هرسال در یک همایش مربوط به کار شرکت کند و شرکت در صورت دعوت‌شدن یکی از افراد تیم او برای سخنرانی، هزینۀ مسافرت را نیز تقبل می‌کند.

۳- کار گروهی را گسترش دهید و یا خود را برای فرسودگی شغلی آماده کنید

اگر سعی کنید همۀ کارها را خودتان انجام دهید، ناگزیر شاهد بازده‌های نزولی کار خود خواهید بود. رهبران موفق بیشتر وقتشان را به انجام تکلیف‌هایی می‌گذرانند که از مهارت‌ها و توانایی‌های یکتای خودشان بهره ببرند. آن‌ها بقیۀ تکلیف‌ها را به دیگران واگذار می‌کنند. کسانی که در آن حوزه‌ها توانمندتر هستند.

برای فهمیدن چگونگی انجام توصیۀ بالا در زمینه افزایش کارایی مدیر و رهبر ، این تمرین را انجام دهید:

• حداکثر ساعتی را که می‌توانید در طول هفته کارکنید و متعادل باشید معین کنید.

• (صادقانه) حساب کنید که انجام کامل همۀ تکلیف‌های ضروری‌تان چقدر زمان می‌برد. اگر جواب بیش از ۱۰۰% و حداکثر است آن کار را به یکی از اعضاء تیم خود واگذار کنید.

• همۀ کارهایی را که در روز انجام می‌دهید را فهرست کنید: در فهرست دو ستون ایجاد کنید، در ستون یک، هر تکلیفی را که دوست دارید و در آن ماهر هستید را بگذارید و در ستون دوم جایی را برای چیزهای دیگر بگذارید.

• از انجام و یا واگذاری همۀ موردهای ستون دوم خودداری کنید؛ زیرا که خارج از ظرفیت شما است.

در اکثر مواقع متوجه خواهید شد که کارهایی را که شما در آن‌ها ماهر نیستید و یا از آن‌ها لذت نمی‌برید
باقابلیت‌های یکتا و تکلیف‌های موردعلاقۀ یکی دیگر از هم‌تیمی‌های شما هماهنگی دارد.

سخن آخر

اگرچه غیرممکن به نظر می‌رسد مدیر و رهبر از تکلیف‌های روزانۀ مدیریت کسب‌وکار خلاص شوند، بااین‌حال تمرکز بر اینکه چگونه رهبران موفق الهام‌بخش بوده‌اند به نحوی بهترین سرمایه‌گذاری‌ای است که می‌توانید انجام دهید تا کیفیت زندگی و موفقیت نهایی را در کسب‌وکار خود تضمین ‌کنید.

شما میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر در حوزه توسعه فردی به دیگر مقالات ما در سلام کسب و کار رجوع کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *